به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان اردبیل، نشست تخصصی «بررسی جلوههای عرفان در شعر عاشورایی» با سخنرانی خلیل ملاجوادی، استاد دانشگاه و حضور پروانه، رضاقلیزاده، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان و جمعی از پیشکسوتان و شاعران عاشورایی در سالن جلسات اداره کل کتابخانههای عمومی استان اردبیل برگزار شد.
در این مراسم پروانه رضاقلیزاده، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان اردبیل با اشاره اهمیت و ارزش شعر عاشورایی، اظهار کرد: قیام عاشورا و مکتب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دارای ارزش متعالی و سرشار از بیداری و بصیرت است که مسئولیت شاعران عاشورایی را خطیرتر میکند.
وی با تاکید بر اینکه واقعه کربلا و قیام عاشورا مسیر حرکت را مشخص کرده است، افزود: درسها و عبرتهای حادثه عاشورا همواره مباحثی زنده، حیاتبخش و حرکتآفرین است که شاعران در عصرهای مختلف میتوانند از آن الگوبرداری کرده و در اشعار خود استفاده کنند.
در بخش دیگر این نشست تخصصی، خلیل ملاجوادی از شاعران شعر عاشورایی با تاکید بر اینکه اساسیترین بعد ادبیات اسلامی توجه به بخش عرفانی آن است، گفت: هر موضوعی را می توان از دیدگاه عقلی و قلبی مورد ارزیابی قرار داد و حادثه کربلا در کنار نگاه عقلایی که می توان به آن داشت، نیازمند نگاه عرفانی و قلبی برای درک بهتر این واقعه است.
وی با بیان اینکه اصلیترین مسیری که شعرا و عرفا در آن قدم گذاشتهاند راه دل است، افزود: پرهیز از منیت و منفعت طلبی در شعر عاشورایی راز ماندگاری اشعار و شاعر در طول تاریخ و توجه به آن از سوی شعرا ضروری است.
در ادامه این مراسم شاعران شعر عاشورایی در باب حوادث روز عاشورا به قرائت اشعار خود پرداختند.
تقویم ِ سرخ
صحرا دلش میسوخت و خورشید جان می داد
تقویم ِ سرخ ِ غصه را دست ِ زمان می داد
اصلا خدا هم داشت با عباس (ع) و دنیایش
معنای مردی را به یک دنیا نشان می داد
قلب ِزمین می ایستاد و عرش می لرزید
تا مادری گهواره ی خالی تکان می داد
لب تشنه رفتن بر لب ِ رودی و برگشتن؟!
غیرت چه زیبا،ماهرانه امتحان می داد
یک زن ،مثال ِ کوه محکم، مردها ماتش
درس ِ شجاعت را به مردان ِ جهان می داد
دلگرمی ِبغض رقیه (س)،بی بی ِ عالم
نامش چه امیّدی به قلب ِکاروان می داد
دامان آقا جنت الاعلای خوبان ست
دامان او دریاست، حر ّرا هم امان می داد
ما تا ابد دیوانهایم و از ازل مولا
-دیوانه ها را راه بر این آستان می داد
شبنم فرضی زاده/اردبیل
طفلی از قافله زینب کبرا کم شد
چهره ی قافله سالار بلا در هم شد
خیره بر چرخش ایام پریشان احوال
گفت زین واقعه سهم دل ما هم غم شد
حلقه زد پنجه ی خوناب به چشم زینب
گونه های گل گلزار علی شبنم شد
انقدر گشت پی لاله ی گم گشته ی خود
قد سروش به بیابان تقلا خم شد
به رخ نیلی و این پای کبودش سوگند
بعد از این غائله احوالش دلش مبهم شد
در پی نیزه و راس تو برادر دیدی
بی بی القمه تا مرز بقا همدم شد
باز کن چشم ترت را و به آغوشش گیر
چشمهایی که به زخم دل او مرهم شد
زخم دلها که شنیده ست .. کتکها خورده ست
خنده قوم بلا سخت ترین ماتم شد
چشمش از داغ شما باغ شقایق شده است
بوسه ای بر لب تو تذکره ی زمزم شد
خواب, تو دیده که لبخند به لب دارد باز
دختری که به جفا دیده اش از غم نم شد
آه ..درمان دلِ کوچک دختر... ای عشق
او که فهمیده پدر. فخر بنی آدم شد
نذر چشمان شما هست یقین شعر رباب
بیت بیت غزل از نام شما ملهم شد
رباب امان پور
ارسال نظر