به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه‌های عمومی خوزستان، آیین تجلیل از پیشکسوتان و چهره‌های فعال شعر انقلاب استان خوزستان با عنوان «راویان بالندگی» با حضور عباس حسین زاده، سرپرست کتابخانه های عمومی خوزستان؛ مرتضی حیدری آل کثیر و محمود اکرامی فر، چهره های فعال شعر انقلاب در استان و کشور و گرامیداشت یاد و خاطره حبیب الله معلمی، قیصر امین پور، شاعران فقید و درگذشته در بستر فضای مجازی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، عباس حسین زاده، سرپرست کتابخانه های عمومی خوزستان با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران یکی از فرهنگی ترین انقلاب ها است، اظهار داشت: از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز توسعه و زیر ساخت های کتابخانه های عمومی در کشور افزایش داشته و ترویج کتاب و کتابخوانی به عنوان یکی از دغدغه های اصلی مسئولین نظام شده است.

 سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی خوزستان اضافه کرد: انقلاب اسلامی، انقلابی با رویکرد فرهنگی است. در سال ۵۷ در استان خوزستان تنها ۲۰ کتابخانه عمومی وجود داشت و امروز به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران ۲۲۲ کتابخانه در سطح استان وجود دارد.  

وی ادامه داد: اقدام نهاد کتابخانه های عمومی در خلق آثار ادبی و تجلیل از بزرگان این حوزه باعث تقویت و توسعه فضای فرهنگی شده است. تبدیل کتابخانه های عمومی به یک نهاد موثر و اجتماعی در سال های اخیر باعث تبدیل کتابخانه های عمومی به محافلی برای بحث درباره موضوعات مختلف ادبی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و ... شده است.

در ادامه این نشست، محمود اکرامی فر، چهره فعال شعر انقلاب ضمن تقدیر از نهاد کتابخانه های عمومی به واسطه برگزاری این ویژه برنامه، به شعر خوانی پرداخت:  

از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 آسمان بازیچه ی طوفان ماست

ابر نعش آه سرگردان ماست....

باز هم یک روز طوفان می شود

هر چه می خواهد خدا آن می شود

می روم افتان و خیزان تا غدیر

باده ها می نوشم از جوشن کبیر

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

فاش می گویم که مولایم علیست

آفتاب صبح فردایم علیست

 هر که در عشق علی گم می شود

مثل گل محبوب مردم می شود

 تا علی گفتم زبان آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که می دانی شدیم

یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

کوفه در تزویر خود پایان گرفت

 کوفه یعنی دستهای ناتنی

کوفه یعنی مردهای منحنی

 کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

یا اگر هم هست صاحب درد نیست

 عده ای رندان بازاری شدند

عده ای رسوایی جاری شدند

 آن همه دستی که در شب طی شدند

ابن ملجم های پی در پی شدند.

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی

ذر ادامه این برنامه مرتضی حیدری آل کثیر به شعرخوانی پرداخت:

این مُلک؛ روح اللهی است

شهر از هجوم باد و باران در نمی آید

امسال هم خرج زمستان در نمی آید

با این خزانی که گذشت از دوش باغ امسال

گنجشکی از جیب درختان در نمی آید

هم دست شستند آسیابانان دگر از آب

هم چیز دندان گیری از نان در نمی آید

شهر از هیاهوی زلیخاها پر است اما

یوسف در این بازار، ارزان در نمی آید

افتاده در دست حرامی ها چراغ انگار

چون کاروان از این بیابان در نمی آید

کالای ما عشق است و رهزن جهل و ره تاریک

از دل ولی این داغ پنهان در نمی آید

داغی که چون رود از گلوی خاک بیرون ریخت

رودی که جز با چنگ و دندان در نمی آید

این مُلک؛ روح اللهی است ای خصم کافرکیش

روحی چنین از جسم ایران در نمی آید

دیگر مرا از بانگ طوفانها نترسانید

پیش خروشم چنگ طوفان در نمی آید