به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت دهسالگی مؤسسه شهرستان ادب در پیامی از فعالیتهای فرهنگی دهساله این مجموعه تقدیر کردند و توصیههایی را متذکر شدند. در بخشی از این پیام آمده است: «میدانید که سعی زیاد میشود برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلاب اسلامی، شمایید که باید این سعی شیطانی را باطل کنید. نسل شما و شما جوانان آگاه و پرانگیزه باید در این جبهه نقش مدافع و مهاجم را ایفا کنید.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در اینباره یادداشتی از آقای علیرضا مختارپور قهرودی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی منتشر میکند.
(۱)
شهر در ایران باستان و زبان فارسی قدیم معنایی وسیعتر از کاربرد فعلی داشته است. شهر در آن کاربرد باستانی و کهن به معنای توانایی، قدرت، و فرمانروایی بوده و بعدها انتقال معنایی پیدا کرد. به محل قدرت و فرمانروایی، و در این کاربرد جدید نیز وسعتی فراتر از شهر در کاربرد امروزی داشته و به معنای سرزمین، قلمرو، کشور به کار میرفته است، چنان که در ترکیب ایرانشهر مشهود است.
همچنین واژه و ترکیب شارستان یا شهرستان مطابق آن چه در برهان قاطع، و نیز فرهنگ جهانگیری آمده مفهوم حصاری که بر دور شهر بزرگ کشند، و یا آن چنان که در دستوراللغت آمده قسمت درونی شهر که در درون حصار باشد شارستان یا شارسان یا شهرستان نامیده شده است. در ادبیات فارسی واژهی شهر و شهرستان در اشعار متعدد و نیز در آثار منثور فراوانی ذکر شده است، هم در همان معانی گسترده شهر و شهرستان و نیز در استفاده از شهر و شهرستان برای ترکیبات متفاوت و غیرمکانی.
از جمله ترکیب شهرستان جان در بیتی از خاقانی:
بر در این هفت ده قحط وفاست
راه شهرستان جان خواهم گزید
یا ترکیب شهرستان علم در بیتی از عطار با اشاره به حدیث نبوی انا مدینه العلم و علی بابها:
هست شهرستان علم مصطفی
تو به مظهر کن در آنجا التجا
از آنچه به طور خلاصه ذکر شد به نظر میرسد شهرستان ادب نیز آن گسترهی قدرت و توانایی اهل ادب و هنر متعهد به انقلاب اسلامی است که حوزهی ادب و ادبیات را از هجوم دشمنان محافظت کرده و با خلق و نشر آثار فاخر انقلابی به دشمنان و مهاجمان این و آیین و سرزمین خود حمله میکنند. مدافعاند و مهاجم.
(۲)
بدیهی است تمامی انسانها، جوامع، شرایط و اوضاع جهان، محکوم به تغییر و تحول اند. این تحول از حوزهی مسائل فردی تا امور اجتماعی تا اوضاع سیاسی را در سراسر جهان در برمیگیرد. اما همیشه این تحولات مسیر تکاملی ندارند و چه بسا افراد و سازمانها و حتی تمدنهایی که پس از سالها حرکت و تلاش در جهت آرمانهای اولیهی خود به دلایل متعدد و مختلف دچار عقبگرد و ارتجاع یا انحطاط شده و مسیری معارفی و مخالف آن اهداف اولیه را در پیش گرفتهاند.
نمونهی بین المللی آن را میتوان در سازمانی نشان داد که ابتدا برای آزادی بخشی ملت مظلوم فلسطین و مقابله با اشغالگری متجاوزان در سرزمین اشغالی تشکیل شد و پس از چند دهه مبارزه، به تدریج دست از مبارزه کشید و دست در دست رژیم غاصب اسرائیل گذاشت. آن هم با میانجیگری استکبار جهانی. اگر چه رهبران آن سازمان و آن تشکیلات به ملت قهرمان فلسطین پشت کرده و راه سازش ننگین را برگزیدند. اما ملت شجاع فلسطین به راه خود ادامه داد و امروز پیروزیهای درخشان خود را جشن میگیرد.
نمونهی داخلی این نوع انحطاط و عقبگرد را در برخی سازمانهایی نشان داد که برای رهایی خلق ایران از ستم طاغوت پهلوی و نیز مبارزه با امپریالیسم جهانی فعالیت خود را آغاز کردند. اما پس از مدتی هم با دستگاه ضدمردمی و امنیتی پهلوی سازش کردند، هم پس از پیروزی انقلاب به جنایت علیه مردم ایران پرداختند و پس از مدتی به کمک دشمن متجاوز به سرزمین ایران و انقلاب اسلامی پرداختند. و سرانجام امروزه در پستترین شرایط به حیات ننگین خود با کمکهای مستقیم استکبار جهانی ادامه میدهند.
(۳)
شهرستان ادب که به مدد حمایت رهبر انقلاب اسلامی، ده سال قبل به همت جوانانی از بطن مردم قهرمان ایران پای در این راه نهاد. اینک ده سال از فعالیت خود را با پشتکار و جهاد فرهنگی جوانان مؤمن و انقلابی و با تولید آثار متعدد ارزشمند پشت سر میگذارد. تا با ارزیابی دقیق و بررسی نقاط قوّت و ضعف با همتی مجدد و با دعای خیر و راهنمایی حضرت آیتاللّهالعظمی خامنهای (مدظله العالی) دورهی جدید فعالیت خود را آغاز کند.
در این مسیر و شروع تازه به طور طبیعی مخاطرات و آسیبها و آفاتی در این مسیر متحمل است. آسیبها و آفاتی که تمامی افراد و انجمنها و مؤسسات متعدد را تهدید میکند از جمله:
الف) اولویت یافتن کمیت بر کیفیت.
ب) اولویت دادن به گسترهی فعالیت بدون توجه به رعایت اصول و موازین و آرمانها.
ج) تحت تأثیر جریانات فرهنگی دشمن قرار گرفتن و دچار لکنت در دفاع از ارزشها شدن.
د) تغییر ساختار مردمی و انقلابی به ساختارهای اداری و دیوان سالارانه.
ه) مفتون تشویقهای معترضانهی جریانات فرهنگی دلبستهی به غرب شدن.
و) دنیاطلبی و مداخلهی محاسبات منفعت جویانه و عافیت طلبانه در فعالیتها.
توجه به این آفات و آسیبها و راه مقابله با آنها همواره در رهنمودها و بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است. که برای توجه عزیزان مؤمن انقلابی شهرستان ادب چند عبارت از بیانات معظّمله که در شرح و تبیین استقامت بر اصول و آرمانها و ارزشها بیان شده به عنوان حسن ختام این نوشته تقدیم میشود:
-در تعبیر قرآنی پایبندی به ارزشها را «استقامت» نام نهادهاند. اگر این پایبندی به ارزشهای اساسی وجود داشت -که این شاخص اوّل [انقلابیگری] بود- حرکت، حرکت مستمر و مستقیم خواهد بود و در تندباد حوادث، این حرکت تغییر پیدا نمیکند. [امّا] اگر این پایبندی وجود نداشت، نقطهی مقابل این پایبندی، عملگرایی افراطی است؛ یعنی هر روزی به یک طرف رفتن و هر حادثهای انسان را به یک طرف کشاندن:
میکِشد از هر طرف، چون پَر کاهی مرا
وسوسهی اینوآن، دمدمهی خویشتن
این میشود عملگرایی؛ هر روزی انعطاف به یک جهت و به یک سمت؛ این منافات دارد با آن پایبندی. در تعبیر قرآنی، این پایبندی به ارزشها را «استقامت» نام نهادهاند: فَاستَقِم کَمآ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک(هود، ۱۱۲) -آیهی قرآن در سورهی مبارکهی هود- یا اِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ اَلّا تَخافُوا وَ لَا تَحزَنوا وَ اَبشِروا بِالجَنَّة؛ (فصلت، ۳۰) در تعبیر قرآنی، اسم این پایبندی به مبانی و ارزشها استقامت است. ۱۳۹۵/۳/۱۴
- «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» گفتن آسان است؛ عمل کردن دشوار است؛ استمرار عمل به مراتب دشوارتر است. بعضی فقط میگویند؛ بعضی این گفتهها را در عمل هم نشان میدهند اما نمیتوانند در مقابل حوادث عالم در مقابل طوفانها در مقابل تمسخرها در مقابل طعنه زدنها در مقابل دشمنیهای غیرمنصفانه طاقت بیاورند لذا متوقف میشوند. بعضی به این اکتفا هم نمیکنند که متوقف بشوند، عقبگرد میکنند. میبینید دیگر. آن کسی که میگوید از سر اعتقاد خالص و جازم و میایستد بر سر گفته خود، از سر تصمیم مومنانه و شجاعانه و استمرار میدهد این حرکت را با صبری که خدای متعال در قرآن فرموده است: «والله یحب الصابرین» مایه محبت خدای متعال است. این ارزش پیدا میکند؛ این میشود شخصیتی که نام او اثر میگذارد. راه او برای رهروان دستور راه میشود و چهره او باقی میماند. ۱۳۸۹/۴/۷
- در قرآن میگوید «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا». فقط «ربنا الله» گفتن کافی نیست. «ثم استقاموا» هم لازم است؛ آن وقت «تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ». استقامت کردن اساس کار است والا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفی مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سر دست بلند کند؛ لیکن نمیتواند نگه دارد. آن را میاندازد. قوی و کننده کار کسی است که بتواند این وزنه سنگین را ظرف مدت لازم سر دستش نگه دارد. خیلی از ماها نیتمان خوب است و با نیت خوب وارد میشویم اما نمیتوانیم این نیت را نگه داریم. این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد میکند؛ سایش پیدا میکند؛ کمرنگ و ضعیف میشود و احیانا یک جاذبه قوی معارضی دل را –که جایگاه نیت، دل است- به سوی خودش جذب میکند؛ یک وقت نگاه میکنید میبینید اصلا نیت رفت. نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض میشود. اگر میبینید بعضیها «ربنا الله» را گفتند اما امروز به جای کعبه رو به بتکده دارند؛ شعار خوب را دادند اما امروز ۱۸۰ درجه در جهت عکس آن شعار حرکت میکنند عاملش این است؛ چرا نتوانستند؟ چون در اثنای راه، جاذبهها پیدا میشود. ۱۳۸۴/۶/۸