چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۴

به مناسبت عید بزرگ غدیر برگزار شد؛

آغاز بکار محفل ادبی آهوانه در کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی

آغاز بکار محفل ادبی آهوانه در کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی

محفل ادبی آهوانه به میزبانی کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی همزمان با عید غدیر خم آغاز بکار کرد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران؛ همزمان با دهه ولایت و در آستانه عید غدیر خم محفل ادبی آهوانه به میزبانی کتابخانه عمومی شهدای نیروی زمینی شهر تهران با رویکردی متفاوت به شعر آیینی روز چهارشنبه ۶ مردادماه آغاز بکار کرد.

این محفل ادبی به دبیری نصیبا مرادی و به همت کبری عظیمی؛ مسئول کتابخانه عمومی نیروی زمین برگزار شد و رضا قاسمی و سمیه فضلعلی، شاعر، نویسنده و محقق از جمله میهمانان ویژه در نشست اول به شعرخوانی و بیان مطالبی در اهمیت شعر آیینی پرداختند.

در ادامه این محفل عاطفه سادات موسوی از مشهد؛ مرضیه عاطفی از سمنان، ریحان ابراهیم زادگان و محدثه سادات نبیان از شهر تهران به شعرخوانی در وصف حضرت علی (ع) پرداختند که در ادامه اشعار این شاعران را می خوانید:

غزلی از رضا قاسمی در وصف حضرت علی(ع)

غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم

مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم

گلدسته‌ام؛ خراب؛ ولی دائمُ‌الاَذان

ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم

از بی‌نوازشانِ یتیمم؛ ابوتراب!

پایی بکش به روی سر این غبار هم

ای وحی! اگرچه مفتخرم از کتابتت

از لکنتِ زبانِ غزل شرمسار هم

از ابرهای هر نفست خُطبه می‌چکد

از چشمِ شاعرت کلمات قصار هم

از خاکِ پای عین شفایت که بگذریم

هوی مسیح، می‌وَزد از ذوالفقار هم

در شیهه‌های اسبِ تو «هَل‌مِن‌مُبارز» است

دشمن هراس دارد از او؛ بی‌سوار هم

خرمافروشِ نخلِ تو ایمان‌فروش نیست

نفروخت شهدِ نام تو را پای دار هم

در انزوای خانه‌نشینت نبردهاست

شیر است، شیرِ زخمی پشتِ حصار هم

تنهاترین قصیده‌ی دنیای شعرکُش!

در یاری‌ات سروده نشد یک شعار هم

ای عمرِ غصه‌ی دلت از نوح، بیشتر

شصت‌وسه‌ی تو پیرتر است از هزار هم

نشناختند قدر تو را آن زمانیان

ای ناشناس! مردم این روزگار هم

غزل عاطفه سادات موسوی در وصف واقعه غدیر خم

دوباره مغز واژگان نغز  تیر می کشد

کسی مرا به سمت برکه ی غدیرمی کشد

کسی نه حس تازه ای‌که باز پای شعر را

به سرزمین مدح حضرت امیر می‌کشد

امیر ما که وقت جنگ شور یک اشاره اش

هزارها هزار عَمْر را به زیر می‌کشد

ابهتی اگر که هست از شکوه حیدر است

طنین نام اوست نعره ای که شیر می کشد

تو هوبکش به شوق نام مرتضی خدا خودش

مسیر جمله را به مرجع ضمیر می کشد

حدیثی از امام باقر است مادرم که شیر

همیشه پای عشق را به این مسیر می کشد

##########

باد دور از تو طاق خواهد کرد طاقت شانه های گلدان را

می برد لا به لای شب بو ها حسرت انحنای ایوان را

دامن سبز دشت میداند، آسمان تابع اراده ی توست

باز لب تر کن و به گل هایش برسان دستهای باران را

ذکر، تسبیح را گرفته به دست، تشنگی آب میخورد لب حوض

می برد پای پنجره فولاد، درد با دست خویش درمان را

شعر گفتن برایت آسان نیست، کلمات از غمم چه می دانند

هیچکس مثل تو نمیفهمد، حرف این اشکهای غلتان را

رانده از مردمان این دنیا، مانده ازشهر های بی احساس

به حرم راه میدهی آیا این زمین خورده ی پریشان را؟

قم و دزفول، مشهد و شیراز، راه ها را به هم گره زده اند

باید اصلا نوشت بعد از این، بیت موسی بن جعفرایران را

شعری از سمیه فضلعلی، شاعر، نویسنده و محقق در وصف واقعه غدیر خم

پدر

یا

پیامبر

فرقی نمی کند

این دست ها

اگر علی را به تماشا گذارند

سنت، اتمام حجت است

و غدیر

با سپیدی گلوی تو

سیراب می شود

غزلی از مرضیه عاطفی

خورشید عبایِ تو٬ عمّامهٔ تو از شب

افلاک برای تو٬ آماده ترین مرکب

شمشیر زمین بگذار٬ تا زلزله برخیزد

در کاخِ یزیدِ پست٬ حینِ غضبِ زینب(س)

تا حضرتِ حق برداشت خاک از کفِ نعلیْنت

دل خلق شد از عشقت٬ افتاد به تاب و تب

بینِ نجف و کعبه٬ شد قبله بلاتکلیف

هنگام ِ اذان آمد٬ تا ذکر علی(ع) بر لب

چون هست بدونِ شک حبّت سند جنّت

از روز غدیرِ خم٬ هستم علوی مذهب

تنها خلَفِ صالح٬ ألحق که «مع ٱلحقّی»

شد هر ورق از قران٬ توضیحِ همین مطلب

آورد خدا طبقِ خاصیت خُلق تو؛

از جاذبه ات سلمان، از دافعه ات مرحب!