به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد چهارشنبه ۲۳ آذرماه طی سفر به شهرستان ورامین و دیدار با کتابداران شهرستانهای قرچک، ورامین و پیشوا با خانواده شهیدان نصرالله، محمد، عبدالحمید و رضا جنیدی دیدار و گفتگو کرد.
رمضانی در این دیدار اظهار داشت: یکی از توفیقات ما در سفرهای استانی و دیدار با کتابداران، حضور در محضر خانوادههای شهدا است. ما در این مسیر سخت بسیار نیازمند دعای شما هستیم. درست است که ما جنگ را ندیدهایم، اما پس از انقلاب اسلامی، تمامی فراز و فرودهای سیاسی را دیدهایم. در حال حاضر نیز جنگ چندوجهی علیه کشور در حال اتفاق است و ما بیش از پیش محتاج دعا، توجه و راهنمایی شما برای استقامت در این شرایط سخت هستیم تا انشاءالله شرمنده شهدا نشویم.
وی ادامه داد: من از دیدار با خانواده شهدا برای ادامه این مسیر پر فراز و نشیب روحیه و انگیزه میگیرم. امیدوارم شما با دعای خیرتان به ما کمک کنید.
دبیرکل نهاد گفت: مجموعه نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مجموعهای جوان است و بیش از ۶۰ درصد از همکاران ما بانوان هستند. بدنه نهاد، انقلابی و متدین است و ما به دنبال ترویج موضوع کتابخوانی و پیگیری اهداف انقلاب اسلامی هستیم.
در ادامه این نشست، حاجیه خانم بتول جنیدی، مادر شهیدان نصرالله، محمد، عبدالحمید و رضا جنیدی گفت: به اعتقاد من دلیل اینکه ملت ایران و بهویژه این جمع، بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند، اتصال به معصومین(ع) است.
وی گفت: از ابتدا تاکنون ما هرچه شهید دادیم برای پیشرفت دین، اسلام، دستورات پیامبران و قرآن بوده است و هدف دیگری نداشتیم؛ این انقلاب آسان و ارزان به دست نیامده است. کار بسیار سخت است و امیدوارم شرمنده پروردگارمان و شهدا نباشیم. باید بدانیم هر بشری نسبت به موقعیت، زمان و مملکتش مسئولیتی دارد.
گفتنی است شهیدان جنیدی در خانوادهای مجاهد و روحانی متولد میشوند. پدر شهدا پس از سالها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۴ به زادگاهش شهرستان پیشوا باز میگردد. وی پس از انقلاب اسلامی با حکم امام خمینی(ره) به امامت جمعه شهرستان رودسر منصوب میشود و بعد از رحلت امام(ع) هم با حکم رهبر معظم انقلاب تا پایان عمرش در سال ۱۳۷۷ در این سنگر مقدس خدمت میکند.
نصرالله، نخستین شهید خانواده جنیدی در سال ۱۳۵۹ در جبهه آبادان به شهادت میرسد. نصرالله جنیدی عضو ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران بود. رضا، کوچکترین پسر خانواده، از بسیج رودسر به جبهه غرب اعزام میرود و در همان اعزام اول به شهادت میرسد. ضدانقلاب با آگاهی از اینکه او فرزند امامجمعه است، بر سر تبادل پیکر او از نیروهای ایرانی طلب پول میکند، اما با مخالفت پدر و مادر شهید روبرو میشود. محمد، سومین شهید و پسر ارشد خانواده، به عنوان بسیجی لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) در عملیات خیبر در حالی به شهادت میرسد که برادرش عبدالحمید، ناظر شهادتش است و نمیتواند پیکر برادرش را به عقب برگرداند. در نهایت، عبدالحمید هم پس از سالها تحمل جراحتهای جنگ، در سال ۱۳۷۹ به جمع برادران شهیدش میپیوندد.
کتاب «مگر چشم تو دریاست !» نوشته جواد کلاته عربی، روایت این مادر از همسر و فرزندان شهید است که انتشارات شهید کاظمی آن را منتشر کرده است.