به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، همزمان با هفته کتاب، نشست علمی «کتابسازی!» با حضور عبدالکریم جربزهدار، پژوهشگر و مدیر نشر اساطیر؛ یونس کرامتی، استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی؛ عسکر بهرامی، استادیار بخش ادبیات و زبان بنیاد دایرهالمعارف اسلامی؛ باقر میرعبداللهی، معاون برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد و محمدرضا هراتی، معاون توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی و جمعی از مدیران و کتابداران نهاد به همت معاونت برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات سهشنبه ۲۳ آبان در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.
باقر میرعبداللهی، معاون برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات در این نشست و در ابتدای سخنانش اظهار داشت: نهاد کتابخانههای عمومی، به حکم اینکه در شبکه گسترده 3700 کتابخانه عمومی تحت مدیریتش، مواجههای واقعی با اعضا دارد و نیز به این دلیل که فقط خریدار کتاب نیست، به محتوایی که در اختیار اعضا قرار میدهد نیز توجه دارد. یکی از آسیبهای مهم حوزه نشر در ایران در بخش محتوا موضوع کتابسازی است. کتابسازی دامنه گستردهای دارد و متأسفانه طیف وسیعی از نخبگان، نویسندگان، مترجمان و ناشران را شامل میشود. در بازار نشر ایران در ردههای ادبیات داستانی، علوم اجتماعی و معارف، با این آسیب روبهرو هستیم. این آسیب، بهویژه در ترجمه و منابع مربوط به گروه سنی کودک و نوجوان، به شکلی مشهود دیده میشود. متأسفانه این معضل در حوزه نخبگی، گریبان پژوهشهای دانشگاهی، چه در انتشار مقالات علمی- پژوهشی و چه در نگارش پایان نامهها و رسالههای مقاطع عالی تحصیلی را گرفته است.
میرعبداللهی ادامه داد: به جز مسائلی که ذیل موضوع «اخلاق پژوهش» در این آسیبشناسی مطرح است، مایلم به موضوع زبان اشاره کنم. تأثیر تخریبی کتابسازان در این بخش، انکارنشدنی است. ما در عرف ایرانی- اسلامی وقتی از نویسندگی سخن می گوییم، معمولاً تفاوتی بین نویسندگی به عنوان مواجهه خلاقانه با زبان، و پژوهش قائل هستیم و هر پژوهشگری را نویسنده نمینامیم؛ چرا که این نوع پژوهشگران مواجهه خلاقانه با زبان و محتوا ندارند. منظور از زیان نیز در این جا اعم از نثر و ظاهر نوشته است و شامل وجه ادبی نوشتار هم میشود. اینجاست که در جریان کتابسازی، مواجهه خلاقانه با زبان فراموش میشود. توجه ناشران و نویسندگان به جایگاه ویراستار میتواند تا حد زیادی از شدت این آسیب بکاهد.
میرعبداللهی همچنین گفت: خرید منابع توسط نهاد کتابخانهها مبتنی بر ارزیابی دقیق کارشناسانی است که، به جز ضعف و زردی محتوا، به وجوه زبانی منابع نیز توجه دارند. نهاد کتابخانهها توجهدادن همه اجزای نشر کتاب در ایران به این آسیبها را وظیفه فرهنگی خودش میداند و امیدوار است که طرح این مباحث آسیبشناسانه در قالب نشستهای علمی، به فهم بهتر موضوعات و بهبود اوضاع کمک کند.
عبدالکریم جربزهدار، پژوهشگر و مدیر نشر اساطیر نیز در این نشست گفت: کتابسازی، در معنای منفی آن، دو قسمت دارد: یک قسمت مربوط به ساخت و محتوای کتاب است و دیگری مربوط به نشر آن. اتفاقی که در حوزه نشر میافتد این است که بعد از گُلکردن یک کتاب و توجه خوانندگان به آن، ناشران به آن روی میآورند و برخی با بازنشر ترجمههای موجود و برخی هم با ارائه ترجمه جدید و چندباره، آن را دوباره منتشر میکنند، بدون اینکه به ضرورت فرهنگی آن فکر کنند.
وی تصریح کرد: شاید مهمترین آسیب کتابسازی، مسئله زبان یا نثر بعضی نوشتهها باشد. در این روند، زبان بهتدریج نابود میشود و این موضوع آسیبزننده است و با رسالت فرهنگی نویسنده و ناشر منافات دارد. در بخش ساخت و محتوا هم فراوان میبینیم محصولات کسانی را که وقتی میبینند موضوعی مورد علاقه جامعه است، دو سه مقاله درباره آن میخوانند و بدون تحقیق کافی و فقط با چسباندن آنها به یکدیگر، نتیجه کار دیگران را با عنوانی جدید منتشر میکنند.
جربزهدار ادامه داد: صنعت کتاب و نشر در ایران نسبتاً جوان است. در این فضا ابتدا نویسنده، و در مرحله بعد، مترجم و در نهایت ناشر قرار میگیرد. یکی از راههای مقابله با کتابسازی این است که کتابخوان در هر ردهای، این سلسله مراتب نویسنده، مترجم، مصحح و ناشر را در نظر داشته باشد. در حال حاضر در دنیا ناشرانی هستند که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند کتابی که با استانداردهای خودشان همخوانی ندارد و ارزش علمی کمی دارد را منتشر کنند، اما ناشرانی هم هستند که فقط به دنبال چاپ کتاب هستند. خواننده باید این ناشران را بشناسد و به این تفاوتها توجه داشته باشد. البته نشر عرصه وسیعی است، اما ناشران معتبر معمولاً مشاورانی دارند و در پذیرش و چاپ کتاب، بیگدار به آب نمیزنند. خواننده باید ناشران را بشناسد تا نسخه درست را انتخاب کند. در واقع ما باید به این مرحله از شناخت ناشر و نویسنده و مترجم برسیم که بدانیم مارک کتاب ارزش و اهمیت دارد.
وی با اشاره به چندگونگی معنای واژه «کتابساز» و «کتابسازی» تصریح کرد: همانطور که اهل فن گفتهاند واژه «کتابساز» و «کتابسازی» از آن دست واژهها است که دو سویه مثبت و منفی دارد. این، وسعت معنایی و جادوی زبان فارسی است که در آن گاهی یک لغت معنای ضد خود را نیز دارد.
جربزهدار در خاتمه اظهار داشت: واقعیت این است که بدترین و کتابسازترین ناشران، حتی آنها که هوش و استعدادشان را صرف کتابسازی میکنند، به نوعی به کتاب علاقه دارند. شاید این گروه از ناشران اگر وارد هر رشته دیگری میشدند، درآمد بیشتری میداشتند. در میان ناشران نیز، مانند هر طبقه و صنف دیگر، افراد سالم و سودجو وجود دارد.
عسکر بهرامی، استادیار بخش ادبیات و زبان بنیاد دایرهالمعارف اسلامی در ادامه نشست، با اشاره به مفهوم کتابسازی، بیان کرد: حدود 50 سال پیش، کتابسازی معنای مثبتی داشت و مترادف بود با چیزی که امروز آن را «کتابآرایی» مینامند. به مرور زمان، کتابسازی معنایی منفی پیدا کرد و امروز به معنای جعل کتاب است. متأسفانه امروز مقالات، پایاننامهها و رسالهها نیز دچار این مشکل هستند.
وی ادامه داد: کتابسازی مصداقهای متعدد و وسیعی دارد و از تألیف و ترجمه تا انتشار کتاب را دربرمیگیرد. به اعتقاد من عنوان کلی برای این فعالیتها، که مذمومبودن آن را بیشتر نشان میدهد، «فریبکاری» است. در این فرایند، کیفیت کار ـ از محتوا تا شکل ارائه اثر ـ نازل و ضعیف است و میتوان گفت در هر مرحله از مراحل نشر کتاب، به نوعی، کلاهبرداری اتفاق میافتد که به نظر من گمراهکننده است. این، توهین به مخاطب است. سوءاستفاده از نام نویسندگان بزرگ و موضوعات مهم نیز در امر کتابسازی مسئله مهمی است و یکی از روشهای کتابسازان است؛ مثلاً یک موضوع یا یک فرد، به هر دلیلی، شاخص می شود و افرادی با پرداختن به آن، به صورت گردآوریِ غیرفنی، در واقع کتابسازی میکنند و با این کار آن موضوع و فرد را نابود میکنند.
بهرامی تصریح کرد: به اعتقاد باید من انگیزه افراد کتابساز بررسی شود. انگیزه افراد برای کتابسازی میتواند سه نوع باشد: بخشی به انگیزههای بیرونی مربوط است؛ یعنی متأسفانه بخشی از کتابسازیها ناشی از فشارهای بیرونی مثل دانشگاهها و فضاهای آموزشی است که در نتیجه آن، افراد مجبور به تولید محتوای نازل و ضعیف میشوند. انگیزه دوم، سود مالی است؛ اینکه یک کتاب برای چندمین بار ترجمه میشود، می تواند چنین انگیزهای در پس ترجمه آن وجود داشته باشد. انگیزه سوم نیز شهرت است؛ از گذشته تاکنون کتاب به عنوان یادگاری تلقی شده که برای آیندگان میماند و این انگیزه باعث میشود کسانی دست به قلم ببرند که شایستگی آن را ندارند.
وی تصریح کرد: به اعتقاد من برای حل معضل کتابسازی باید نقد واقعی کتاب رونق بگیرد و از این راه آگاهی مخاطبان افزایش یابد. پیشنهاد من به نهاد کتابخانهها این است که از خوانندگان کتاب نظرسنجی کند و آنها در داوری کتاب مشارکت بدهد و نتایج این داوریها نیز منعکس شود.
یونس کرامتی، استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی در ادامه نشست اظهار داشت: یکی از مشکلات ما هنگام طرح موضوع کتابسازی این است که ما از این واژه تعریف دقیقی نداریم و لازم است ابتدا مرزهای مفهومیِ موضوع بحث مشخص شود. کتابسازی، گاه، ناراستی علمی با خود به همراه دارد، اما این نوع ناراستی الزاماً از نوع انتحال و سرقت ادبی نیست. به اعتقاد من یکی از مشکلات همین است که ما لفظی مودبانه را برای نامیدن یک کار زشت برمی گزنیم. ما، برای بیان این تفاوت مفهومی، باید از دو واژه استفاده کنیم: کتابسازی و کتابدزدی.
وی با ارائه تعریف پیشنهادی خود از کتابسازی گفت: کتابسازی عبارت است از فرایند شکلگیری تمام یا بخش مهمی از یک اثر، صرفاً با کنارهمچیدن آثار و اندیشههای خود یا دیگران با ذکر منبع و بدون کمترین نوآوری و انتشار اثر به نام خود یا حتی دیگری به صورتی که حاصل کار مزیتی برای مخاطب دربرنداشته باشد. در مقابل، کتابدزدی قرار می گیرد که قطعاً راحت تر است. بهرهگیری از اندیشه یک نفر بدون اشاره روشن در چگونگی و میزان این بهرهگیری، به نحوی که سوءتفاهم ایجاد شود، کتابدزدی است.
کرامتی، در ادامه، به عوامل وادارنده و بازدارنده به کتابسازی اشاره کرد و گفت: فرصت اندک برای پژوهش، مایه اندک علمی، معیارهای سطحی و نادرست ارزیابی آثار و داوری آثار بر اساس روابط و نه ضوابط از عواملی است که افراد را به کتابسازی وامی دارد. در مقابل، داشتن قوانین مدنی و دانشگاهیِ بهروز که ضمانت اجرا داشته باشد، توجه به موازین شرعی و عرفی، توجه به اخلاق علمی، نقد علمی و نیز آگاهی مخاطب، از عوامل بازدارنده کتابسازی است.
در ادامه این نشست محمدرضا هراتی، معاون توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی، گفت: وقتی از آسیبشناسی تولید محتوا صحبت میکنیم موضوع copy-pasteبسیار جدی است. رونویسی و آوردن عین جملات دیگری در متن در قالب طرح مضمونی تکراری آن هم بدون نگاه و حتی چیدمان جدید، چیزی است که ما آن راcopy- paste مینامیم. من پیش از این و زمانی که در انتشارات انقلاب اسلامی فعالیت داشتم، یکی از دلایل کمتعدادبودن تولیداتمان این بود که برای ما اثربخشی آثار ملاک و معیار بود و به همین دلیل به استانداردهای کیفی تولید محتوا بشدت پایبند بودیم. عامل مهم دیگر برای جلوگیری از کتابسازی، میدان دادن و توجه جدی به نقد آثار است که همراهی ناشر و نویسنده در این مسیر کمککننده است و میتواند آگاهی لازم را در اختیار مردم قرار دهد. در حال حاضر نقد کتاب از برنامههای رایج کتابخانههای نهاد است و در کتابخانه مرکزی پارک شهر، سلسله جلسات ثابت نقد کتاب برگزار میشود.
وی ادامه داد: در خصوص ارزیابی خوانندگان و داوری منابع توسط کتابخوانان باید بگویم که ما در جشنواره «نشان هدهد سفید» به این موضوع اهتمام داشتیم و اساساً اصل و اساس این جشنواره، دخالت دادن نظر و سلیقه اعضاست. در این جشنواره، اعضای کودک و نوجوان کتابخانهها، کتابهای گروه سنی خودشان را میخوانند و ارزیابی میکنند و کتاب خوب را از میان آثار منتشرشده انتخاب میکنند. یکی از برنامههای قطعی ما نیز این است که تجدید چاپ کتابهای منتخب این جشنواره توسط ناشران برگزیده را تسهیل کنیم. علاوه بر این، به اعتقاد من «خلاصهنویسی» موضوع مهمی است. خلاصهنویسی مهارتی است که هم به یادگیری بهتر و تثبیت مطالب در ذهن کمک میکند و هم زمینهساز خواندن اصولی هر متن و نقد آن است. کسی میتواند بهخوبی از عهده این کار بربیاید که به کتاب مسلط باشد. خلاصهنویسی خوب، به فهم و ارزیابی اثر کمک میکند. ما در نهاد کتابخانهها پویشهایی را برای تحقق این موضوع در نظر گرفتهایم.
گفتنی است در پایان این نشست، صاحبنظران به پرسشهای حاضران درباره موضوع نشست و نیز شیوههای انتخاب و خرید کتاب در نهاد کتابخانهها پاسخ دادند. همچنین این نشستها، با عنوان کلی «آسیبها و موضوعات مهم نشر و تولید محتوا در ایران» به تدریج توسط نهاد کتابخانهها برگزار خواهد شد.