به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان قم، چهارمین دوره مدرسه تابستانی با شرکت حدود ۱۰۰ نفر از کتابداران منتخب از سراسر کشور با عنوان «طراحی خدمات برای کسبوکار در کتابخانههای عمومی» برای دومین سال متوالی به میزبانی استان اردبیل در شهر اردبیل برگزار شد. معصومه امید، دانشآموخته کارشناسیارشد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه تهران و کتابدار کتابخانه مرکزی قم در یادداشتی به روایت تجربیات و آموختههای خود از شرکت در این دوره آموزشی پرداخته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
امسال مدرسه تابستانی نهاد قرار بود با موضوع خدمات برای کسبوکار در کتابخانههای عمومی در استان اردبیل برگزار شود. رقابتها نسبت به سال قبل سختتر شده بود. افرادی میتوانستند به این دوره راه پیدا کنند که سه مرحله آزمون را با موفقیت طی کنند. مرحله اول، آزمون هوش بود. در مرحله دوم باید ایدهای با موضوع خدمات برای کسبوکار در کتابخانههای عمومی ارائه میدادیم و در مرحله آخر پذیرفتهشدگان دو مرحله اول، باید چند پرسش را در قالب فیلم کوتاه پاسخ میدادند.
نتایج آزمون اعلام شد و من یکی از دو نفر پذیرفتهشده آزمون در استان قم بودم. هیجان خاصی داشتم. پرسونا (کاربر فرضی با نیازهای شفاف در کتابخانه)، کسبوکار، خدمات، کتابخانههای عمومی، کلیدواژههایی بودند که مدام در ذهن من رفتوآمد میکردند و بخشی از ذهنم را درگیر خود کرده بودند.
از افرادی که قبلاً در مدرسه تابستانی شرکت کرده بودند، پرسوجو میکردم تا بدانم با توجه به تجربهای که داشتند کلاسها به چه صورت بود. چقدر تئوری و چقدر عملی بود. نحوه برگزاری کلاسها به چه صورت بود. از آنها شنیدم که در طول دوره افراد گروهبندی شده بودند و هر گروه طرحی ارائه داد. از بین طرحها، طرحی به عنوان طرح برتر انتخاب شد. هیجان دیگری برای رقابت با شهرها و استانهای دیگر در من به وجود آمد. حالا که بحث رقابت بود، دوست داشتم شایستگی استانمان را در این رقابت دوستانه، نشان دهیم.
من که از گرمای قم فراری بودم، حالا خوشحال بودم که قرار است یک هفتهای را در آب و هوای خوب اردبیل باشم. گروهی در پیامرسان «بله» به منظور هماهنگی این دوره تشکیل شد و خانم پارسا (که مدیر مدرسه بود) نیز ابتدای امر تأکید کردند که این دوره یک هفته کار و درس و تلاش است و البته در کنار آن تفریح هم وجود دارد. خلاصه هر چه به زمان برگزاری مدرسه نزدیکتر میشدیم، شور یادگیری، تجربه جدید، دیدار و ارتباط با همکاران شهرهای دیگر، تفریح و هوای خنک در من بیشتر و بیشتر میشد و البته ناگفته نماند استرس فشار درس و دوره را هم داشتم.
پروازمان بعدازظهر جمعه، ۱۲ مرداد از گرمای طاقتفرسای تهران با حضور برخی کتابداران، که از شهرهای دیگر آمده بودند و ساعت پروازشان با ما یکی بود، انجام شد و تقریباً بعد از ۵۰ دقیقه هواپیما در نسیم بسیار خنک اردبیل بر زمین نشست. گویی وارد بهشت شدم. اولین حس خوب و عالی را از اردبیل گرفتم. دومین حس خوب زمانی در من به وجود آمد که هنگام خروج از سالن فرودگاه، دیدم که همکاران استان اردبیل به استقبال کتابداران آمدند.
وارد خوابگاه دانشجویی دانشگاه محقق اردبیلی شدیم. همکاران استان اردبیل با گشادهرویی ما را به محل اسکانمان راهنمایی کردند. دیدن همکاران شهرکردی، تهرانی، قزوینی و سمنانی و برخورد خوب آنها در خوابگاه هر لحظه سفر را شیرینتر میکرد.
صبح زود بیدار شدن به منظور کلاس رفتن در خوابگاه، برایم یادآور دانشگاه بود و حس شور و هیجان کسب دانش در زمان دانشجویی را تداعی میکرد. با این تفاوت که شاید دروسی که در دانشگاه میخواندم، در عمل مورد استفادهام قرار نگیرد، اما در اردبیل قرار بود، مباحثی علمیای یاد بگیرم که مستقیم کارایی و کاربرد دارد و باید آن را در محل کارم پیاده کنم. از طرفی در برنامهای که به ما داده بودند، قرار بود کارگاه عملی داشته باشیم و این دوره صرفاً یک دوره تئوری نبود. این تفاوتها جذابیت دوره را برایم دوچندان میکرد. با خودم فکر میکردم حتماً قرار است اینجا با تلفیقی از دانشگاه و تجربه کار روبرو باشم و واقعاً هم اینگونه شد.
از پذیرایی خوب اردبیل در شام و صبحانه که بگذریم میرسیم به افتتاحیه و برنامههای روز اول؛ برنامه درست مثل آنچه که در پوشهای که شب اول موقع ورودمان به ما دادند، پیش میرفت. با سه تجربه کتابداران برتر خارجی و سه تجربه کتابداران داخلی آشنا شدیم. به اینگونه که تجربه کتابداران خارجی به صورت آفلاین و مجازی ارائه شد. نقطه قوت این بخش، آشنایی و استفاده از تجربیات دیگر کشورها بود؛ چراکه میتوانیم از کار آنها الهام گرفته و با بومیسازی در کتابخانههای خود، آن را پیاده کنیم.
یکی از نکات جالب این بخش از نشست، این بود که نقش کتابخانهها در مسئله کسبوکارهای کوچک در برخی کشورها آنقدر حائزاهمیت است که بعضی کتابخانهها مثل کتابخانه گرینزبورو آمریکا پستی با عنوان «کتابدار کسبوکار» یا کتابخانه بالتیمور آمریکا پستی با عنوان «مشاور کسبوکار» دارند. این کتابداران علاوه بر خدماتی که در حوزه کسبوکار ارائه میدهند، موظف به انجام کارهای دیگر کتابداری از قبیل امانت، مرجع و... هستند.
یکی دیگر از خدمات جالب که در این نمونههای موفق مطرح شد این بود که، خدمات برای کسبوکار برای مهاجران انجام میشد تا حامی آنها با توجه به شرایط مهاجربودنشان باشند. خانم کسندرا اتفاق که کتابدار گرینزبورو آمریکا بود با تولید محتوای کسبوکار، برقراری ارتباط فردبهفرد و حتی نقشهای کتابداری دیگر از قبیل امانت، کتابدار مرجع بودن، همچنین با برقراری ارتباط با شرکتها و سازمانها و تسهیلگری ارتباط بین کاربر و کل زیستبوم برای رسیدن به کسبوکار، وظیفه خود را به عنوان کتابدار کسبوکار به خوبی انجام میداد.
تجربههای کتابداران داخلی نیز مربوط به تجربه سه کتابدار از غرب، جنوب غربی و شرق کشور بود. یکی از آنان آقای علی علیکرمی از استان همدان بود ایشان با استفاده از ایجاد شبکه زنجیرهای آموزش و فروش بین کتابخانهای در حرفه خیاطی، خدمات کسبوکار در کتابخانه را ارائه میدادند. کتابدار دیگر خانم کیمیا اندیشمند از استان خوزستان بود که با ایجاد کارگاه پرورش پرندههای زینتی و هنرهای تزئینی و کمک به فروش آن، خدمتی در حوزه کسبوکار ارائه داده بود. تجربه سوم مخصوص کتابداری اهل سیستان و بلوچستان بود که با آموزش سوزندوزی بلوچی و ایجاد نمایشگاه و ارتباط با خارج از کشور برای فروش در سطح بینالمللی خدماتی در راستای کسبوکار در کتابخانهها ارائه داده بود.
مدتی بود پای درس و کلاس ننشسته بودم، بعد از ارائهها حسابی خسته شده بودم، آبگرم سرعین بهترین گزینه برای رفع خستگی در روز اول میتوانست باشد که به لطف تهیهکنندگان این دوره امکان آن فراهم شد. دو روز بعد مربوط به آموزش مباحث تخصصی در کلاس درس در دانشگاه محقق اردبیلی بود. مباحثی از قبیل طراحی خدمت، طراحی تجربه کاربری، کسبوکارهای کوچک و کتابدار کسبوکار. اساتید برجستهای از قبیل دکتر حمیدرضا نکوئی، دکتر سیدعلی فارغ، دکتر اسماعیل جعفرپناه و دکتر منصور کوهی رستمی این مباحث را تدریس کردند. در این کلاسها آموختم که تفکر طراحی، گونهای اندیشیدن خلاق است که به شیوهی مخاطبمحور، مسئله را حل میکند. در تفکر طراحی با استفاده از تفکر انتقادی در اصل به دنبال یافتن مسئله هستیم، نه دنبال یافتن راه حلِ مسئله. فرآیند طراحی تفکر در ۵ فاز خلاصه میشود: ۱. دیگرانگاری ۲. ایدهپردازی ۳. شبیهسازی ایده ۴. ارزیابی ایده و ۵. ارائه ایده.
در بحث مربوط به طراحی تجربه کاربری، با مفهوم اقتصاد تجربه آشنا شدم. اقتصاد تجربه یعنی درآمدزایی از طریق ایجاد تجربه بهتر نسبت به رقبا. یک طراحی تجربه کاربری باید مفید، قابل استفاده، از نظر زیباییشناختی برای کاربر مطلوب، قابل جستجو، دسترسپذیر و قابل اعتماد باشد. در طراحی تجربه کاربری در مرحله اول باید همدلی کرد و برای این کار باید درک عمیقی نسبت به مسئله داشت. در مرحله دوم باید مسئله به خوبی تبیین شود و در مرحله سوم باید ایدهپردازی کرد. در مرحله چهارم باید ایده اولیه خود را ساخت، نمونهسازی کرد و در مرحله آخر، نمونهسازیها باید آزمایش شود. در طراحی تجربه کاربری میبایست نقشه ذینفعان را ترسیم کرد تا مشخص شود که خدمت طراحی شده بر چه کسانی اثر میگذارد و از چه کسانی تأثیر میپذیرد.
در کلاس دکتر کوهی رستمی یاد گرفتم که کتابدار کسبوکار یک متخصص اطلاعات تخصصی مربوط به کسبوکار است که طیف مختلفی از خدمات را ارائه میدهد. این کتابدار باید شایستگیها و مهارتهایی همچون توانایی بازیابی اطلاعات و مهارت در پایگاه داده، دانش تجاری و اصطلاحات تخصصی کسبوکار، سواد دیجیتال و مهارتهای فنی، توانایی شبکهسازی و تعامل با جامعه و توانایی مدیریت منابع داشته باشد.
در بحث مربوط به کسبوکار کوچک یاد گرفتم که کسبوکارهای کوچک بسیار حائزاهمیت هستند و باعث رشد اقتصادی کشور میشوند.
بعد از اتمام کلاسها نیاز به یک تفریح داشتیم تا خستگی از تن بیرون کنیم. با برنامهریزی خوب دست اندرکاران، تجربهی تلهکابین حیران از دیگر تجارت شیرینی بود که این دوره به ما داد.
برنامههای روز چهارم دوره در یک باغ بزرگ برگزار شد و تنوع یادگیری در محیطی دلپذیر و در هوای خوب و فضای آزاد را ایجاد کرد. کتابداران به گروههای ۸ نفره تقسیم شدند. گروهبندی به این صورت بود که کتابداران هماستانی در یک گروه قرار نمیگرفتند. هرچند کتابداران دوست داشتند با همکاران استان خود همگروه باشند؛ اما در نگاه کلی میتوان فهمید که این گروهبندی برای هر استان خوب بود، چراکه تجربه تازهای را از طریق همکاری با کتابداران استانهای دیگر فراهم میکرد.
رقابت در ۲۰ مرحله انجام شد که طی آن یک بوم کسبوکار طراحی کردیم. در طراحی، آیتمهای مختلفی از قبیل بخشهای مشتری، ارتباط با مشتری، کانال، ارزشهاش پیشنهادی، جریانهای درآمدی و... باید لحاظ میشد. در نهایت باید یک خدمت برای پرسونا در جهت کسبوکار طراحی میکردیم که در آن به چرخهای از چرایی، چیستی، چگونگی، خدماتگیرندگان، مکان و زمان پاسخ میدادیم. یعنی اینکه اگر خدمتی را طراحی میکنیم باید همواره این پرسش را مطرح کنیم که چرا این خدمت را طراحی میکنیم؟ این خدمتی که طراحی میکنیم چیست؟ چگونه این خدمت را قرار است انجام دهیم؟ خدمتگیرندگان چه کسانی هستند؟ این خدمت در چه مکان یا مکانهایی ارائه خواهد شد؟ خدمت در چه زمان یا زمانهایی ارائه خواهد شد؟
در تمامی مراحلِ رقابت، همه اعضای گروه نقش داشتند و با همفکری، بوم کسبوکار و پاسخ به چرخه را تکمیل میکردند. بیش از نیمی از مراحل با امتیازدهی گروهها به یکدیگر ارزیابی شد و در برخی از مراحل داوران به عملکرد و پاسخ گروهها امتیاز میدادند. شور و هیجانی بین کتابداران ایجاد شده بود. گروهها حتی برای اینکه عملکرد بهتری در بخش امتیازدهی توسط اساتید داشته باشند در تکاپوی درک بیشتر موضوع بودند. گروه «تسهیلگران نوین»، که نام گروه ما بود، در بخش اول امتیاز پایینی توسط گروههای دیگر دریافت کرد. اما در بخش دوم توسط اساتید امتیازهای خوبی دریافت کردیم. امتیازهایی که داوران به گروهها میدادند بر اساس میزان درک صحیح موضوع، خلاقیت و نوآوری، نظم گروه، همکاری اعضای گروه با تیم داوری بود. رقابتها کم کم جدیتر شده بود و هیجان هر لحظه بیشتر میشد و نتایج به هم نزدیک بود. هنگام تقدیر از برگزیدگان بیان شد که قرار نبود گروه شایسته تقدیر داشته باشیم، اما امتیازها به قدری به هم نزدیک بود که تصمیم بر آن شد گروه شایسته تقدیر نیز داشته باشیم. این بود که گروه ما گروه شایسته تقدیر شد.
کم کم به پایان مدرسه تابستانی نزدیک میشدیم و دلتنگی نسبت به همکارانی که تقریباً یک هفته با هم زندگی کردیم شروع میشد. شبها بعد از کلی خستگی، تازه راجع به تجربههای کاری در استان خود با یکدیگر صحبت میکردیم و حتی در زمان استراحت بین کلاسها کتابداران با یکدیگر درباره تجارب شغلی خود بر اساس موقعیتهای مختلف جغرافیایی و امکانات متفاوتی که دارند، صحبت میکردند و این یکی از بهترین ویژگیهای دوره بود.
دوره به پایان رسید و ما دست پر به استان قم بازگشتیم. همکارم عضو گروه برگزیده کارتنک بود و من عضو گروه شایسته تقدیر تسهلیگران نوین، و ما اینک در فکر طراحی خدمت برای کسبوکار در کتابخانه مرکزی قم هستیم.