چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۰

در نخستین نشست کتاب‌خوان تخصصی مطالعات قرآنی؛

متخصصان علوم قرآنی گرد هم آمدند

_O__5007.jpg

نشست کتاب‌خوان تخصصی «مطالعات قرآنی» با همکاری نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، نشست کتاب‌خوان تخصصی «مطالعات قرآنی» روز گذشته (۲۷ اردیبهشت) با همکاری نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی و با حضور دکتر فروغ پارسا (رئیس پژوهشگاه حکمت معاصر)، دکتر مریم قبادی (استاد دانشگاه)، دکتر جعفر نکونام (عضو هیأت علمی دانشگاه)، دکتر محمد اله‌یاری فومنی (معاون توسعه کتابخانه‌ها و کتابخوانی نهاد)، اسماعیل جانعلی‌پور (مدیرکل امور فرهنگی نهاد)، اصحاب رسانه و جمعی از علاقمندان کتاب و کتابخوانی در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی ایران برگزار ‌شد.
 
بازشناسی میراث کهن شیعه در زمینه تفسیر قرآن کریم
 
دکتر مریم قبادی، نخستین ارائه دهنده این نشست، با تأکید بر بحث کتاب و کتابخوانی به عنوان معیار توسعه فرهنگی جامعه، راه‌اندازی نشست‌های تخصصی کتاب‌خوان را اتفاقی مبارک و میمون و گامی در جهت توسعه فرهنگ کتابخوانی دانست. وی که در این نشست به معرفی دو عنوان از آثار تألیفی خود پرداخت، در خصوص کتاب «تفسیر فرات کوفی» گفت: این کتاب تلاشی در جهت بازشناسی میراث کهن شیعه در زمینه تفسیر قرآن کریم است؛ فرات کوفی از عالمان سده سوم قمری است که در منابع رجالی ما پیشینه‌ای از وی ثبت نشده است؛ ایشان کتابی دارد که در ذیل برخی از سوره‌ها روایاتی نقل و آنها را با کلام اهل بیت تطبیق داده است؛ به عقیده بنده، این کتاب به نوعی تفسیر موضوعی اهل بیت محسوب می‌شود.

دکتر قبادی آگاهی از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کوفه را لازمه نگارش این اثر دانست و با اشاره به عناوین فصول این کتاب‌ گفت: در فصل اول این کتاب بستر تاریخی- جغرافیایی کوفه تشریح شده است؛ فصل دوم، ضمن بررسی فضای فرهنگی کوفه که پایگاه پیدایش فرقه‌هایی همچون کیسانیه، زیدیه و ... است، به مرور این فرقه‌ها نیز می‌پردازد؛ در فصل سوم کتاب، فرات کوفی، کتاب و شیوه کار وی معرفی شده است؛ از آنجاییکه این کتاب، اثری در حوزه تفسیر مأثور به شمار می‌آید، فصل چهارم آن به معرفی اینگونه از تفاسیر می‌پردازد؛ در فصول پنجم و ششم کتاب، تحلیل سندی و متنی روایات صورت گرفته است؛ در تحلیل محتوایی روایات تفسیر فرات، چهار گونه روایت وجود دارد؛ روایات تأویلی، که اساس و بنیاد کتاب را تشکیل می‌دهد؛ روایات اسباب نزول؛ روایات ناظر بر تحریف قرآن و روایات موضوع و جعلی.

دکتر قبادی آشنایی با روایات تأویلی در جریان تألیف این کتاب را مقدمه‌ای برای انجام پژوهشی با عنوان «تأویل‌گرایی در تفاسیر شیعه و سنی» دانست و در خصوص آن گفت: با بررسی تطبیقی تأویل‌گرایی در تفاسیر شیعه و سنی، این نتیجه حاصل شد که تأویل جریانی شیعی نیست؛ اقتضاء نوع ساختار و بیان قرآن اینست که بسیاری از آیات تأویل شوند؛ در واقع تأویل ضرورتی زبانی برای آیات قرآن محسوب می‌شود.

«فرهنگ توصیفی علوم  حدیث» از دیگر آثار دکتر مریم قبادی است که طی این نشست معرفی شد. وی در معرفی این اثر، بیان کرد: ‌اصطلاحات حدیث غالبا اصطلاحات پیچیده‌ای است؛ علاوه بر این در بسیاری از موارد، واژگان و اصطلاحات، تعاریفی نزدیک به هم داشته و گاهی تداخل معنایی به وجود می‌آید؛ این مسأله فهم اصطلاحات علوم حدیث را تا حدودی با مشکل مواجه می کند؛ در این اثر، به منظور تسهیل در دریافت مفاهیم توسط دانشجویان، معانی به دور از پیچیدگی منتقل شده است.
 
«درآمدی بر معناشناسی قرآن»
 
در ادامه این نشست، دکتر جعفر نکونام، عضو هیأت علمی دانشگاه به معرفی اثر خویش با عنوان «درآمدی بر معناشناسی قرآن» پرداخت. وی در این خصوص گفت: در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود؛ اما نظر به این که کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمی‌شود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت. در واقع، معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در بر می‌گیرد.

وی تصریح کرد: ماهیت این کتاب به مبانی معناشناسی و تفسیر، نگاهی انتقادی دارد؛ در واقع از اصول فقه، علوم بلاغت، منطق و علوم قرآنی برای معناشناسی و تفسیر قرآن بهره برده‌ایم. مباحث این اثر در شانزده فصل تنظیم شده است. در فصل «کلیات»، معناشناسی قرآن به عنوان مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ تعریف شده است؛ در فصل «فرهنگ قرآن» سخن این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است؛ در فصل «زبان قرآن»، از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد می‌شود؛ در فصل «لهجه قرآن» سخن این است که قرآن به هیچ یک از لهجه‌های عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمی‌شود؛ در فصل «اقتراض»، واژگان دخیل در قرآن بررسی می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد، بیشترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بین النهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است؛ در فصل «وضع و اشتقاق»، درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث می­شود. در فصل «غرابت معنایی» سخن این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای آن را روشن می‌سازد؛ در فصل «اجمال معنایی»، از واژگانی بحث می‌شود که حقایق شرعی نام گرفته است؛ فصل «تشابه معنایی» به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده می‌شود؛ در فصل «چندمعنایی» بحث این است که به حکم فصاحت قرآن، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفته اند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است؛ در فصل «هم‌معنایی» از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده است؛ در فصل «پیوستگی معنایی» سخن این است که باید رابط‌های لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت؛ در فصل «شمول معنایی» گفته می‌شود، لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد؛ در فصل «توسعه معنایی» سخن این است که تنها لوازم منطقی آیات، قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی، فلسفی و علمی و... بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آنها ندارد، تفسیر به رأی به شمار می‌روند.

دکتر نکونام  با معرفی دو راهکار تاریخی و توصیفی برای معناشناسی قرآن، بیان کرد: دو فصل پایانی این کتاب به تبیین شیوه معناشناسی تاریخی و توصیفی می‌پردازد؛ در فصل «معناشناسی تاریخی» بیان می شود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است؛ در فصل «معناشناسی توصیفی» از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان می‌آید.
 
«تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران»
 
در ادامه این نشست، دکتر فروغ پارسا، رئیس پژوهشکده حکمت معاصر، به معرفی یکی از آثار خویش با عنوان «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» پرداخت و در خصوص آن گفت: در تألیف این اثر سعی کرده‌ام که نشان دهم مؤلفه‌های فرهنگی، سیاسی، تاریخی و اجتماعی چگونه بر نگارش تفاسیر شیعی تأثیر می‌گذارد؛ در واقع اگر تاریخ را مطالعه نظام‌مند وقایع و کشف روابط بین آنها بدانیم، تاریخ تفسیر شیعه نیز از این فرمول مستثنا نیست؛ بنابراین در این اثر با مرور ویژگی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یک دوره زمانی بررسی می‌شود که این خصوصیات چگونه در رویکرد تفسیری مفسران نمود پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: این کتاب شامل یک مقدمه و سه بخش است؛ تعاریف، در مقدمه آمده است. در این اثر سده‌های ۱۰ و ۱۱ به لحاظ تاریخ سیاسی به سه دوره تقسیم شده است؛ دوره اول، دوره پیدایی و شکل‌گیری صفویان است. صفویان برای نخستین بار تشیع را از انزوا خارج کردند و به این مذهب در قلمرو حکومت خود رسمیت بخشیدند؛ با حمایت صفویان، عالمان شیعی بسیاری از سرزمین‌های مختلف اسلامی به ایران مهاجرت کردند.

دکتر پارسا اظهار داشت: دوره اول، دوره پیدایی و شکل‌گیری صفویان است. در این دوره می‌دانیم که صفویان با اتکا به نیروهای نظامی قزلباش توانستند ایران را فتح و تصرف کنند و حکومتشان را به اثبات برسانند. این افراد و حتی خود شاه اسماعیل صفوی تشیع غالیانه داشتند و رویکرد مذهبی آنان با شیعه ۱۲ امامی تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای داشت. رویکرد دینی در این دوره، از عرفانی فلسفی به رویکرد فقهی گرایش یافت. دوره دوم، با شکوفایی حکومت صفویان در زمان شاه عباس همراه است. او موفق به ایجاد بهبودهایی از منظر اقتصادی و سیاسی در ایران می‌شود و به دنبال این بهبود، بازرگانی و تجارت ایران با ملل دیگر گسترش می‌یابد. تعامل مردم این سرزمین با اروپاییان تا حدودی باعث می شود که با برخی از ویژگی‌هایی که به عنوان «تساهل در دین» می‌شناسیم، مواجه شویم. به عقیده من این تساهل تاثیر خود را در محافل دینی آن دوره گذاشته است و در این دوره حلقه ای از عالمان حکمت‌گرا شکل می گیرند. میرداماد، ملاصدرا و بزرگانی از این دست، همگی متعلق به این دوره اند. این عالمان حکمت‌گرا علاقمند بودند سازگاری بین فلسفه و قرآن ایجاد کنند و تفاسیری را با این رویکرد نوشتند.

وی اضافه کرد: دوره سوم، از دهه های سوم و چهارم حکومت صفویان تا آخر سده ۱۱ را شامل می‌شود. این دوره، دوره ثبات و آرامش صفویان است. به دلیل این آرامش، نشاط و فعالیت علمی در ایران رونق می‌گیرد و عالمان در ادبیات، فقه، کلام و تفسیر قرآن مبادرت به نگارش آثار مختلف می کنند. در این دوره رویکرد به سمت فقه و فقاهت همچنان ادامه دارد. اما میرزا محمدامین استرآبادی شخصیت مهم عالم تشیع در این دوره معتقد است که برای دریافت دین بیش از همه باید به اخبار و احادیث اهل بیت رجوع کنیم. دیدگاه اخباری گری در سده های سوم و چهارم اسلام هم دیده می شود، اما در سده یازدهم قوت بیشتری می یابد. ساختار نهاد دینی در سده یازدهم به سمت اخباری‌گری می‌رود. اخباری گری به این معناست که مفسران قرآن می‌کوشند از روایات و احادیث اهل بیت بیشترین استفاده را ببرند. تفسیر صافی از ملامحسن فیض کاشانی از جمله این تفاسیر است.

برچسب‌ها

ارسال نظر

    • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
    • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.
1 + 3 =