چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۲

دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور در گفت و گو با خبرگزاری مهر / ۱

روایت دخل و خرج سالانه نهاد کتابخانه‌ها/ناشران از مخاطب بریده‌اند

دبیرکل نهاد در گفتگو با خبرگزاری مهر

دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور معتقد است ناشران ایرانی به مرحله پس از چاپ کتاب کاری نداشته و به جای دغدغه خوانده شدن، بیشتر دغدغه فروخته شدن کتاب را دارند.

به گزارش روابط عمومی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به نقل از خبرگزاری مهر دو سال از تصدی سمت دبیرکلی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور توسط علیرضا مختارپور می‌گذرد. در روزهای ابتدایی دبیرکلی مختارپور در نهاد بود که به دعوت مسئولان خبرگزاری مهر، بازدیدی از خبرگزاری داشت و در یک گفتگوی تفصیلی به سوالات مربوط به مسائل و موضوعات مختلف پاسخ داد. بنابراین دو سال بعد از شروع مسئولیت او در نهاد، این بار ما به دیدارش در ساختمان مرکزی نهاد کتابخانه ها رفتیم.

مختارپور در یکی از روزهای پایانی سال ۹۴ در دفتر خود به گفتگو با خبرنگار مهر نشست و درباره موضوعات مختلفی گفتگو کرد.

این گفتگو در سه قسمت تنظیم شده که بخش اولش بیشتر شامل موضوعات مالی و اقتصادی نهاد می‌شود و موضوع سهم نیم درصدی از بودجه شهرداری را در شرایط بعد از تصویب قانون مجلس، دنبال می‌کند. بخش های دیگر این گفتگو نیز به مرور در خروجی خبرگزاری مهر قرار خواهد گرفت.

* برای شروع صحبت، تا انرژی داریم درباره مسائل مالی گفتگو کنیم. بعد از دبیرکلی شما در نهاد، خبر افزایش حقوق کتابدارها منتشر شد. این افزایش حقوق در حالی بود که از کمبود بودجه نهاد گلایه می‌شد. وقتی بودجه افزایش پیدا نکرده ولی حقوق‌ها زیاد شده، ممکن است در دیگر موارد هزینه، برای نهاد عدم تعادل مالی به وجود بیاید. این افزایش حقوق کتابداران و کارمندان نهاد چگونه ممکن شد؟  

ببینید، بودجه نهاد مبلغی بین ۱۱۱ میلیارد تا ۱۱۴ میلیارد بوده است. برای سال ۹۵ هم خلاف ادعاهای اولیه، بودجه ما تنها ۸ درصد افزایش پیدا کرده است. چون بخشی از آن تملک دارایی است، کلا عددی که تا الان اعلام شده، ۱۲۸ میلیارد است. از طرف دیگر بودجه‌ای که مجلس از طریق دولت به ما می‌دهد، کمک محسوب می‌شود؛ یعنی براساس ضوابطی که هیئت امنای نهاد تعیین می‌کند و همچنین دستورالعمل‌های داخلی نهاد مصرف می شود.

این بحث آنجا نمود پیدا می کند که شما در دستگاه‌های دولتی باشید و فصل یک داشته باشید. فصل یک، متناسب با افزایش حقوق کارکنان که هر سال دولت اعلام می‌کند، افزایش پیدا می کند. مثلا الان، دولت به مجلس پیشنهاد داده که برای سال ۹۵ حقوق کارکنان دولت ۱۲ درصد افزایش پیدا کند. بنابراین فصل یک تمام دستگاه‌های دولتی، خود به خود ۱۲ درصد افزایش خواهد داشت. اما درمورد نهاد که هنوز فصل یک ندارد، طبیعتا چنین شرایطی وجود ندارد. ۸ درصد به بودجه ما اضافه می‌کنند که با تورمی که معمولا این سال ها ۲۰ درصد است، بودجه نهاد افزایش که پیدا نکرده هیچ، گویی از نظر توانی، کاهش هم پیدا کرده است. ضمن این که، این اعداد، عددهای رسمی و اعلام شده هستند. معمولا با توجه به مشکلاتی که دولت دارد، مثلا مشکلات فروش نفت یا موضوعات ناشی از تحریم، میزان تحقق و تخصیص با میزان اعتبار اعلام شده متفاوت است. بعضی سال‌ها ۹۰ درصد، ۸۰ درصد، ۷۰ درصد بیشتر، تحقق پیدا نمی‌کند.

اما نهاد منبع مالی قانونی دیگری دارد؛ ماده ۶ اساسنامه نهاد کتابخانه‌ها می‌گوید شهرداری‌ها موظفند هر ماه نیم درصد از درآمدهای خود را به حساب نهاد واریز کنند. این نیم درصد، در کل کشور عدد زیادی می شود البته ما چند دسته شهرداری داریم؛ شهرداری‌های شهرهای کلان که درآمدهای زیادی دارند که گاهی مقاومت زیادی، مقابل دادن این نیم درصد دارند. دسته دیگر شهرداری های شهرهای فقیر هستند که نمی‌توان امیدی به آن داشت و حقوق کارکنان عزیز شهرداری هم با تاخیر داده می‌شود. و در نهایت، شهرهایی که شهرهای متوسط هستند و درآمد معقولی دارند. یعنی نیم درصد را دارند اما رقمش تاثیر زیادی بر کار نهاد ندارد. در اساسنامه نهاد، یک پیش بینی خوب شده است. در ماده ۱۸ آیین نامه اجرایی، گفته شده که برای این که یک عدالت اجتماعی در کشور برقرار شود، در قلمرو فعالیت های کتابخانه، هیئت امنای نهاد منابع مالی در اختیار را با اولویت مناطق محروم هزینه کند. یعنی این اجازه داده شده که بتوانیم از استان های برخوردار یا از مناطق کم برخوردار خود استان و یا جاهای دیگر به تشخیص هیئت امنا عمل کنیم.

برای شما مثالی بزنم؛ شهر تهران، درآمدهای خوبی دارد. نیم درصد خوبی هم دارد اما شهر قدس یا اسلامشهر شاید اینگونه نباشد. شهرهای نزدیک تهران هستند اما محرومیت دارند. طی ۱۲ سالی که از عمر نهاد می گذرد، به غیر از یک سال در هیچ سالی این نیم درصد توسط شهرداری‌ها به طور کامل پرداخته نشده است و مجموعا تا پایان سال ۹۲، بدهی شهرداری‌های کشور به نهاد به رقم ۶۸۰ میلیارد رسیده است. چون هیچ الزام قانونی وجود نداشته است.

*  به خاطر نبود همان مصوبه‌ای که سال ۹۳ در مجلس تصویب شد؟

بله. در پاییز و زمستان ۹۳، با رایزنی‌ای که با مجلس داشتیم، یک الزام قانونی برای شهرداری‌ها گذاشته شد. به این ترتیب مجلس در ماده ۶۴ لایحه مقررات دائمی مواد بودجه این بند را اضافه کرد که اگر یک شهرداری بدهی نیم درصدی اش را به نهاد پرداخت نکرد، دبیرکل نهاد این مساله را به خزانه‌داری کل کشور بگوید و خزانه‌داری از درآمدهای شهرداری که در خزانه است، برداشت کرده و به حساب نهاد در استان‌های مربوطه واریز کند.

در این میان چند نکته وجود دارد. اولا اصلا این گونه نیست که نهاد اعلام کند و خزانه‌داری هم همان لحظه برداشت کرده و به حساب نهاد واریز کند. روال این گونه است که ما به خزانه داری اطلاع می‌دهیم، خزانه‌داری به شهرداری‌ها نامه می نویسد و به سازمان شهرداری‌ها اعلام می کند که نهاد گفته شما مثلا ۱۰ میلیارد بدهی دارید و باید پرداخت کنید. حالا اعلام کنید که اولا این بدهی را قبول دارید یا نه؟ دوما اعلام کنید شاید در طول ماه‌های گذشته مبالغی را واریز کرده باشید!

وقتی این مکاتبات رد و بدل می شود و مراحل طی می‌شود، خزانه داری تازه مقداری از مبلغ را به حساب نهاد واریز می‌کند. مثلا، درباره بدهی‌های سال ۹۳، ۵۰ درصد میزانی که اعلام کرده بودیم برداشت شد. دلیلش این است که در قانون گفته شده که شهرداری‌ها باید پانزدهم هر ماه، علی الحساب به حساب نهاد شهر مربوطه شان واریز کنند. اما وقتی سال به پایان رسید و تفریغ بودجه شهرداری در شورای شهر به تصویب رسید، (تفریغ بودجه یعنی عملکرد سال گذشته. مثلا ۱۰۰ میلیارد شهرداری درآمد داشته و از این مبلغ نیم درصد سهم نهاد است، این مقدار داده شده و مابقی را نهاد می گیرد)   مشکلی بزرگ به وجود می آید. این مشکل هم این است که مثلا در برخی شهرها، تفریغ بودجه سال ۹۲ در اسفندماه ۹۳ به تصویب شورای شهر می‌رسد. ما از اول سال ۹۲ باید ماهانه پول می گرفتیم، سال ۹۳ هم مبلغی واریز نکرده‌اند و نهاد ۲ سال معطل مانده است. آخر سال ۹۳ تازه کار را انجام داده اند.

*  خب در این مدتی که می‌فرمائید، یعنی از ابتدای ۹۲ تا انتهای ۹۳ حقوق کتابداران چگونه پرداخت شده است؟  

آن را هم می‌گویم. هنوز دارم شرایط پیشین را می‌گویم. ما که از سال ۹۳ با این الزام قانونی که مجلس تصویب کرد، شروع به گرفتن نیم درصد شهرداری کردیم و مقداری از حقوق‌ها از همین طریق تامین شد. مقداری هم از طریق صرفه جویی در هزینه‌های غیرضروری...

* مثلا شرکت نکردن در نمایشگاه کتاب تهران؟  

بله. البته ما با هزینه شرکت در نمایشگاه، کتاب خریدیم و به کتابخانه‌ها فرستادیم.

پس یکی از مشکلات این است که برخی شهرها تفریغ بودجه شان یک یا دو سال بعد می‌دهند. نکته دوم این است که شهرداری‌ها به ویژه شهرداری‌های کلان شهرها می‌گویند ما خودمان کتابخانه داریم و خرج کتابخانه‌های خودمان می کنیم. خب، قانون‌گذار اصلا به این اشاره نکرده که شهرداری‌ها از نیم درصد سهم نهاد برای کتابخانه‌های خودشان کم کنند. این در قانون نیامده و هربار هم که به محاکم قانونی مراجعه کرده‌ایم گفته‌اند که تصمیم گیری درباره این مساله ربطی به شهرداری‌ها ندارد. اتفاقا در قانون نهاد در یک بند گفته شده که اگر شهرداری زمین و اراضی دارد، برای ساخت کتابخانه، بلاعوض به نهاد بدهد و آنجا هم هیچ بیان نشده که این مساله ربطی به نیم درصد دارد. نیم درصد برای امور جاری کتابخانه‌هاست.

برخی از شهرداران می‌گویند ما هزینه‌هایی داریم که در قانون احکامی برایشان بار شده که شامل نیم درصد نمی‌شود. مثلا می‌گویند اگر ما یک درآمد خاصی داشتیم که قانون گذار در قانون دیگری گفته این درآمد پس از کسر عوارض شهرداری باید تماما به آموزش و پرورش داده شود. بله ما این را قبول داریم و حاضریم در یک تفاهم این مبالغ را کم کنیم. اما از طرف دیگر درآمدهای ثبت نشده شهرداری را چه کار کنیم؟

شما می‌دانید که بسیاری از درآمدهای شهرداری‌ها به ویژه در کلان شهرها، غیرنقدی است. مثلا فردی یک مجتع تجاری می‌سازد و شهرداری مثلا ۱۰ واحدش را به عنوان سهم شهرداری می‌گیرد. این نه در خزانه ثبت می‌شود، نه در درآمدها ثبت می‌شود و نه نیم درصدش به نهاد داده می شود. و حجم این گونه درآمدها بسیار بیشتر از آن موارد قانونی است که باید کم شده و پرداخت شود. اما زمانی که قانون موردنظر در مجلس تصویب شد، یعنی از انتهای سال ۹۳، دو اتفاق مخالف هم رخ داد. ما که مقداری را برداشت کردیم. بعضی شهرداری‌ها همکاری کردند. گفتند از این به بعد هر ماه این قدر می دهیم شما هم مراعات حال ما را بکنید. خب از آن مقطع به بعد آن ها مبالغ شان را پرداخت می‌کنند، نهاد رونقی گرفته و روابطمان با این شهرداری ها حسنه شده است. اما در چند شهر معدود هم عکس این وضع، اتفاق افتاد. یعنی برابر نهاد موضع گرفتند و تهدید کردند که عوارض فلان کتابخانه ها را که مثلا ۲۰ سال پیش پرداخت نکرده‌اند به عنوان جریمه تعیین می کنیم و حرف‌هایی از این دست.

ما از گروه اول تشکر می‌کنیم و جوابمان به گروه دوم این است که بالاخره باید ملتزم به قانون باشیم. به برخی از این دوستان در شهرداری ها گفتم فرض کنیم امروز به من حکم دادند و من را به عنوان شهردار منطقه منصوب کردند. شما هم آمدید نهاد. حالا باز هم دوست دارید با همان شرایط کار کنیم؟ نباید موضعمان با تغییر شرایطمان تغییر کند. بالاخره این وضع کتابخانه‌های کشور است. همه هم که از این میزان پایین مطالعه گلایه دارند. این مبالغ هم که برای شما پولی نیست. وقتی درآمد شهرداری ده‌ها هزار میلیارد است، مگر نیم درصدش چقدر می‌شود. تازه خزانه هم که ۵۰ درصد از این مبلغ نیم درصد را برداشت کرده و به ما داده است؛ آن هم برای یک سال. کوچک ترین طرح‌هایی که شهرداری ها اجرا می کنند، گاه ده ها میلیاردی است. کل بودجه نیم درصدی که برای یک استان گرفتیم، برای یک سال ۱۸ میلیارد بوده است.
 
بنابراین اگر بخواهم جواب سوال اول شما را جمع‌بندی کنیم، باید بگویم از محل این نیم درصد و همچنین صرفه جویی ها توانستیم حقوق کتابداران و کارکنان نهاد را در این مدت بپردازیم.

اما مساله صرفه‌جویی هم فقط خلاصه به عدم حضورمان در نمایشگاه کتاب نمی‌شود. ببینید، نهاد پیش از این خودش ناشر بوده و بخشی به نام کتاب نشر داشته و ۱۸ میلیارد طی ۲ سال هزینه چاپ کتاب برای عرضه در ایستگاه‌های مطالعه کرده است؛ حالا براساس یک هدف که متعرض آن نمی‌شوم. اما وقتی که تمام ناشران کشور می‌گویند نشر کشور دارد از بین می‌رود و شمارگان کتاب به کجا رسیده، چه معنی دارد که نهاد خودش کتاب چاپ کند و داخل قفسه‌های خودش بگذارد؟ مشخص است که نشر نابود می‌شود. من این کار را نکردم و همین مبالغی که خرج این پروژه می‌شد، صرفه جویی شد. مقداری از این پول، به بنیه نهاد کمک کرد و مقداری هم به خرید کتاب. ما در سال ۹۴، یک میلیون و ۶۰۰ هزار جلد کتاب به کتابخانه ارسال کردیم.

* طرح ایستگاه مطالعه دیگر اجرایی نمی‌شود؟  

ببینید، ما ۶۰۰ ایستگاه مطالعه در سراسر کشور داریم. هرکدام؛ ۱۵ جایگاه کتاب دارد که ۳ کتاب خشتی کودک و ۱۲ کتاب رقعی بزرگسال هستند. چون این طرح متوقف شد (البته چاپ کتاب های جدید توسط نهاد پیش از آمدن من متوقف شده بود) الان خیلی از کتاب‌های قدیم هنوز در انبارهای نهاد هستند؛ در ایستگاه‌ها هم هستند. اگر مثلا به فرودگاه مهرآباد بروید، ایستگاه مطالعه را می‌بینید که مردم مقابلش نشسته‌اند و کتاب هم برنمی‌دارند. نمی‌گویم کتاب‌ها نامناسب بوده‌اند. اتفاقا برخی از آن ها کتاب های خوبی بوده اند. اما بسیاری از کارشناسان می‌گویند اگر چیزی را این گونه، رایگان مقابل مردم بگذارید، معلوم نیست که قدر و منزلتش را آن طور که باید، بدانند. وقتی تبلیغ مناسب یا نیازسنجی مناسب نشود، نتیجه این می‌شود که فرد مقابل ایستگاه مطالعه می نشیند و با تبلت یا گوشی اش مشغول بازی می‌شود، یا فیلم می بیند. دیده‌ام که کودکانی مقابل ایستگاه مطالعه بازی می‌کنند و سراغ کتاب های کودکی که در ایستگاه هست، نمی‌روند. اگر طرح خوبی با بررسی مناسب پیش از انجام، اجرایی نشود؛ ممکن است خدای ناکرده به اتلاف بودجه عمومی منجر شود.

در حال حاضر داریم جهت حرکت ایستگاه های مطالعه را تغییر می‌دهیم. نمونه آزمایشی اش را در دهه فجر امسال اجرایی کردیم و در وهله بعدی با ناشران جلسه برگزار کردیم تا خودشان برای این کار جلو بیایند. آمده‌ایم به جای یک کتاب، برگه‌هایی را چاپ کرده‌ایم که یک طرف آن ۳ کتاب به طور اجمالی و طرف دیگر، یک کتاب به طور کامل معرفی شده است. در این برگه نشانی نزدیک ترین کتابخانه موجود که می‌شود این کتاب ها را در آن تهیه کرد هم، درج شده است.

کتاب‌های از پیش چاپ شده و موجود در انبار، در ایستگاه‌های مطالعه گذاشته می‌شوند، اما در کنارشان این برگه ها هم گذاشته می‌شوند. ممکن است فرد با گوشی اش از این برگه‌ها عکس بگیرد یا حتی آن را با خود ببرد. هرجایی دیگر هم که برگه را بگذارد، دیگری آن را بر می دارد. در هر برگه ۴ کتاب معرفی می شود و در هر ایستگاه، ۱۵ برگه از این برگه ها گذاشته می شود. یعنی در هر ایستگاه، ۶۰ کتاب به مردم معرفی می شود. ما در ایستگاه مطالعه نمازجمعه تهران این برگه ها را قرار دادیم.

به ناشران هم گفته ایم در راستای تبلیغ کتاب‌های مفیدتان با نهاد همراهی کنید. اصلا همین قطع را بگیرید و خودتان این برگه های معرفی را چاپ کنید. وقتی کتاب چاپ می کنید باید تبلیغش کنید. وقتی پول هزینه تبلیغ تلویزیونی را ندارید، از این راه کتاب را تبلیغ کنید.

*  این کار برای ناشران رایگان است؟  

اصلا به ناشران پیشنهاد داده ایم که خودشان برگه‌ها را چاپ کنند. توزیع‌اش با ما. یا نه، بیایند با یک درصد مالی با نهاد مشارکت کنند. حتی اگر ناشران این کار را نکنند، ما خودمان این کار را انجام خواهیم داد.

نکته مهم این است که مردم باید علاقه‌مند شوند تا بروند و کتاب بخوانند. اگر کتاب بخوانند، نشر گسترش پیدا می کند. چند وقت پیش در یک جلسه به یکی از دوستان ناشر گفتم چطور است روی این طرح فکر کنیم. منظورم طرحی بود که در برخی از کشورها اجرا می شود: در برخی از کشورها، کتابخانه به ناشر خسارت می‌دهد. یعنی مثلا شما یک ناشر هستید که کتابی چاپ کرده اید و در کتابخانه‌ها قرار گرفته است. مدیر کتابخانه می‌بیند بعد از ۶ ماه ۵۰۰ نفر این کتاب را امانت گرفته و خوانده‌اند. بعد نامه‌ای به ناشر می‌نویسد و یک چک هم ضمیمه‌اش می‌کند و می گوید: «۵۰۰ نفر کتاب تو را از کتابخانه ما به امانت گرفته‌اند. اگر من این کتاب را نداشتم ممکن بود ۲۰۰ نفرشان بیایند و کتاب را از تو بخرند. حالا که نخریده‌اند من خسارتش را پرداخت می‌کنم.»

به دوستان و دست اندرکاران حوزه کتاب گفتم روی چنین کاری فکر کنیم. قرار است فکر کنند و به من جواب بدهند. وقتی ما یا وزارت ارشاد کتابی را از ناشر بخریم، ناشر باید ۳۰ یا ۴۰ درصد تخفیف بدهد. به ناشرها گفتم  به طور آزمایشی، بعضی از کتاب‌های شما را که مردم می‌خوانند در شمارگان مثلا هزار نسخه به ما بدهید تا در کتابخانه بگذاریم. از ما هم پول نگیرید. به ازای هر فردی که کتاب را امانت گرفت و آورد، یک ضریب برای قیمتش به حساب شما می‌گذاریم و پولش را با شما حساب می‌کنیم. این روزها اگر کسی در کتابخانه‌ای کتابی امانت بگیرد، من از همین اتاق می‌توانم در سامانه ای الکترونیکی ببینم. بنابراین محاسبه‌اش کار سختی نیست. به این ترتیب ممکن است کتاب ۷ هزار تومنی یک ناشر را چند مرتبه امانت ببرند و با احتساب ضریب، من ملزم شوم که ۷۰ هزار تومان بابت آن کتاب به ناشر بپردازم.

متاسفانه شرایط طوری است که ناشر کتاب را چاپ می‌کند و به بعد از چاپ کاری ندارد. یعنی بعد از چاپ به ارشاد یا به نهاد می‌گوید انبار من را خالی کنید و ببرید. یعنی دغدغه خوانده شدن کتاب را ندارند؛ دغدغه خریداری شدن را دارند. در کشور ما در سال‌های پیش، وقتی کتابی خریداری می‌شد به معنی خوانده شدن نبود. این پدیده در کشورمان خیلی فراگیر است که کتابی را می خرید و در قفسه می‌گذاریم یا عیدی می‌دهیم و کدام یک از ما نیست که ده ها یا صدها کتاب داشته باشد که بگوید یک روزی این کتاب را می‌خوانم؟ در حالی که بعضی کشورهای اروپایی دیده‌ایم که کتاب را با کاغذ کاهی می‌خرند و بعد از مطالعه، آن را به دیگری رد می‌کنند. با اشراف و ثروتمندان کاری نداریم اما در اسباب کشی خانواده‌های معمولی و متوسط اروپایی این منظره را نمی‌بینید که یک وانت یا کامیون کتاب با خود جا به جا کنند. ولی ما عادت کرده‌ایم و همه مان کتابخانه داریم. نمی‌گویم این کار بدی است ولی اگر در خانه، مدرسه یا مسجد کتابخانه داریم، مهم این است که کتاب ها خوانده شود. کتاب، اگر خوانده شود، در فرهنگ جامعه تاثیرگذار خواهد بود. وضعیت فعلی اجتماعی و فرهنگی ما و آسیب‌هایی که می‌بینیم، نتیجه همین خوانده نشدن کتاب هاست.

نهاد کتابخانه‌ها به دنبال راهی است که ناشر در ترویج کتاب‌های خودش سهیم باشد. من به دوستان ناشر گفته‌ام که به کتابخانه های عمومی نهاد در شهرها و روستاهای مختلف بروید و در سالن‌های مطالعه از مردم بپرسید که چرا این کتاب را می‌خوانی؟ چرا آن را نمی خوانی؟ اصلا چه کتاب‌هایی دوست داری؟ متاسفانه ناشر ما به طور کامل از بازار نشر منقطع است. بله ممکن است حلقه‌های محدودی وجود داشته باشد ولی این رویه کلی است.

مرحوم رضاسیدحسینی نویسنده کتاب «مکتب‌های ادبی» دو دهه پیش به من می‌گفت ما در کشور مثلا ۲ هزار نفر روشنفکر، نویسنده و مترجم داریم و کتابی هم که چاپ می‌شود با تیراژ ۲ هزار نسخه چاپ می شود و خودمان کتاب های یکدیگر را می خریم. این روزها ما یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر دانشجو در کشور داریم. اگر این تعداد دانشجو در کشور کتاب بخوانند، به نظر شما چه اتفاقی خواهد افتاد؟

* علی الظاهر باید کتاب ها خریده و تمام شود.  

بله. تازه این روزها تیراژ کتاب به ۳۰۰ رسیده است. اما واقعا می‌شود ۳ هزار نسخه کتاب در جامعه ۷۰ و چند میلیونی فروش نرود؟ درست است که مشکلاتی از قبیل توزیع هم وجود دارد اما می خواهم بگویم اگر نیازش تولید شود، خریده هم خواهد شد.

اگر ما آن نیاز به کتاب را به وجود بیاوریم، کار تا حد زیادی جلو رفته است. در هیچ جای دنیا این گونه نیست که ناشر تا این حد از مخاطب بریده باشد.

ادامه دارد...