به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی آذربایجان شرقی، نشست فرهنگی گرامیداشت بیست و پنجمین یاد روز حافظ، سه شنبه ۲۰ مهرماه، با حضور ابراهیم اقبالی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز؛ شهرام خدایی، مدیرکل کتابخانه های عمومی آذربایجان شرقی و جمعی از شاعران محفل ادبی شهریار، کتابداران و علاقمندان برگزار شد.
ابراهیم اقبالی، حافظ شناس و استاد دانشگاه تبریز در این نشست با تاکید بر اینکه یکی از زیباترین و ارزشمندترین دستاوردهای شعر حافظ، جهان بینی و تعریف و تلقی خاصی از رابطه ی انسان با خدا است، گفت: حافظ دنیا را آینه بزرگی می داند که تجلی گاه وجود و حضور خداوند است و این جهان بینی الهی زیبا و و لطیف حافظ است که باعث شده در قرن حاضر که قرن خشونت و بیگانگی انسان از خود است، شعر حافظ مخاطبان زیادی داشته باشد. «مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست/ به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن». همچنین حافظ در کلان استعاره دیگری جهان را میخانه بزرگی می خواند که خاک انسان را با شراب عشق و محبت به خداوند عالمیان ورز می دهند و این عشق همان امانت بزرگی است که در مطابق آیات قرآن کریم فقط انسان لایق دریافت آن شده و او را به مقام والای اشرف مخلوقات رسانده است. «آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه کار به نام من دیوانه زدند».
اقبالی در بخش دیگری از سخنان خود دیوان حافظ را مملو از پیام هایی برای انسان ها به صورت مطلق و جدا از دین، مکتب، زبان و رنگ دانست و گفت: دوستی و دوری از کینه، صدق و پرهیز از دروغ، اتحاد و دوری از تفرقه و پراکندگی، امیدواری، اعتدال، آزادگی و حفظ کرامت انسانی، وفای به عهد، خوش بینی و پرهیز از بدبینی، عیب پوشی و ... بخشی از مهم ترین پیام های انسانی است که حافظ در دیوان خود نه به صورت مستقیم بلکه با بهره گیری از شیوه های گوناگون بیان، آرایه و استعاره های ادبی و تصویرپردازی های ناب در لفافه و به صورت غیرمستقیم ارائه می کند.
در این نشست همچنین امین شیخ الاسلامی از شاعران محفل ادبی شهریار به خوانش غزلی ترکی پرداخت که متاثر از بیتی از اشعار حافظ سروده است:
به قبله ی نگه اش چون بِایستم به نماز
شب وصال چو زُلفش دراز باد دراز
اولار کی تانری گوروشسون اونون گوزونده اگر
تلین گوزون قاباغیننان کَناره چَکسَه یاز
او سئوگی دیرکی گوزونن منه باخیر
و منیم سئویندییم نن آخیر گوزلریمده سانکی آراز
پیاله وِرمَز ایش اصلا، شرابی کوپ دَه گَتیر
دِنیزجَه من عَطَشم، مِی قانیخ وِرَممیر آز آز
اَداسی ناز، سوزی ناز، سوزدورَنده قاش گوزی ناز
ناز ایله سَه نَقَدَر، اِیلَرَم یوز اِیله نیاز
وار اولدی امّا دوندی یوخ، الله گِنیش یورَک وِرسین
شرابِ عشق دَرین جام ایستَییر نَه دایاز
رَقیبه سویله کی، آختار تاپارسان اوز اَیاغین
گووَرچین ایله گووَرچین اوچار، باز ایله دَه باز
در ادامه این نشست فرهنگی، حامد پورمیسور از شاعران محفل ادبی شهریار نیز شعر زیر را سرود:
غم او کی دهد مجال مرا
که رسد غیر، در خیال مرا
پا زِ دامَش برون کشم اگر او
نفریبَد به خط و خال مرا
تا گشودم زبان شِکوه دل
غیرت عشق کرد لال مرا
جان ز هجران اگر بدر ببرم
میکشد لذت وصال مرا
دارم از او دوصد سوال، ولی
نبُود جرات سوال مرا
"حامد" از مهر یار و جور فلک
آن حرام است و این حلال مرا
ارسال نظر