به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور به نقل از روزنامه اطلاعات، روزهای آغازین شهریورماه ۱۴۰۲ هنگام گذر از پیادهرو نزدیک میدان ولیعصر(ع) به محض اینکه دیدم انتشارات هاشمی به داروخانه بدل شده است، احساس ناخوشایندی وجودم را تسخیر کرد که حاصلی جز آه و افسوس دربرنداشت.
واقعیت این است که فضای انتشارات کتاب پاتوق فرهنگی است که برای علاقهمندان موهبتی بزرگ است تا هم آثار جدید را ببینند و هم با چهرههای فرهیخته همکلام شوند و در صورت تمایل این کالای معنوی را بخرند. خداوند زندهیاد آقای ابوالفضل خادمی همشهری عزیز گلپایگانی ما را غریق رحمت کند که مشتاقان مطالعه را در کتابفروشی خود به گرمی میپذیرفت و چهرههای فرهنگی و بهویژه دبیران آموزش و پرورش و دانشجویان ساعتها در میان قفسههای کتاب به جستوجوی مطالب علمی میپرداختند. افسوس که این جلوهگاه قلم (انتشارات هاشمی) را مانند انتشارات طهوری، مروارید، ادیب، کلبه کتاب و رستاک دیگر باید در موزه تاریخ سراغ گرفت. اما ششم شهریورماه امسال که در مجلس یادبود زندهیاد دکتر کورش صفوی از سوی ماهنامه ادبی آزما در خانه اندیشمندان علوم انسانی شرکت کردم، امید در جانم شعلهور شد؛ زیرا در پایان مراسم هنگام خروج از سالن یکی از شرکتکنندگان که هیچ آشنایی قبلی با او نداشتم، مرا صدا زد و گفت: «اگر چه شما مرا نمیشناسی؛ اما من، محمد رایجی هستم و همه یادداشتهایت را در روزنامه اطلاعات میخوانم و در همین ارتباط تمایل دارم که با شما دیدار و گفتگو کنم. من دبیر بازنشسته زبان انگلیسی، موسس و مدیر کتابخانه عمومی مستقل فرهنگ روستای «بالاجاده» شهرستان کردکوی از توابع استان گلستان هستم و قریب به ۵۰ سال در زمینه ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و ایجاد کتابخانه با هدف آگاهی بخشی به فعالیتهای رایگان فرهنگی و بدون بودجه دولتی مشغول هستیم و جذب منابع مکتوب و در عین حال معرفی کتابخانه به چهرههای علمی، فرهنگی و اصحاب رسانه هنگام مسافرت به تهران در رأس برنامههای من قرار دارد تا با دریافت رهنمودهای آنان، قدمهای بیشتر و بهتری در راه خدمت به مردم و فرهنگ بردارم و در ضمن در مواردی برای اهل قلم که یادداشتهای آنان در مطبوعات چاپ میشود، پروندههای فرهنگی و بانک اطلاعاتی تشکیل میدهم و به آنان پیشکش میکنم. تا با نوشتن تقریظی بهعنوان سند، در کتابخانه به یادگار بماند و در معرض نگاه و توجه مراجعان قرار گیرد. به لطف آقای رایجی اغلب یادداشتهایم در روزنامه اطلاعات به شکل زیبندهای در یک پوشه قرار گرفته است و از اینروی وظیفه دانستم به رسم ادب نوشتهای را در وصف این چهره فرهنگی دوستداشتنی، کمنظیر و بدون ادعا ضمیمه آن سازم و اگر چه روزهای قبل از این ملاقات به دلیل بسته شدن انتشارات هاشمی آشفتهحال بودم، اما با کنشگری آقای رایجی انرژی مضاعفی گرفتم و دریافتم که در ناامیدی بسی امید است. اکنون این کتابخانه روستایی ۳۰ هزار جلدکتاب، ۶ هزار نشریه ادواری قبل و بعد از انقلاب و ۴ هزار نرمافزار صوتی و تصویری دارد که برخی از آنها، آثاری کمیاب است. بدون تردید این گنجینه بزرگ که با تعداد اندکی کتاب تشکیل شده و با پیگیریهای گسترده آقای رایجی به این مرحله رسیده است، میتواند در آیندهای نه چندان دور به یک پایگاه برحسته گردشگری ادبی بدل شود و پای علاقهمندان داخلی و خارجی به فرهنگ ایران را به آنجا باز کند. دستهای آقای رایجی را در تداوم این حرکت خودجوش فرهنگی و عاشقانه به گرمی میفشاریم و به او دستمریزاد میگوییم که با جهاد فرهنگی خود، امید را بر اندوه چیره ساخته است.
فایل این یادداشت را میتوانید از اینجا دریافت کنید.
ارسال نظر