به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان اصفهان، نشست محفل ادبی هیئت با حضور علی محمد مودب، شاعر برجسته کشوری؛ زینب سادات واسعی، رئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان کاشان؛ حجت الاسلام مهدی بصیرتی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی؛ کریم اکبری، فرمانده ناحیه مقاومت بسیج کاشان؛ احمد قربانعلی زاده، مدیر حوزه هنری؛ اعظم باقری، معاون فرهنگی دانشگاه کاشان؛ جعفر صادق پور، مسئول امور کانونهای فرهنگی، هنری مساجد کاشان، جمعی از خادمیاران رضوی، شعرا، کتابداران، اعضا کتابخانههای عمومی و علاقه مندان به شعر و ادبیات فارسی در هیئت حسینی نخل کاشان برگزار شد.
علی محمد مودب ضمن ابراز مسرت از حضور در شهر کاشان و در جمع شاعران جوان کاشانی اظهار داشت: بخشی از ادبیات ایران وامدار بزرگان شعر و ادب کاشان است. شهر کاشان شهر سنتمند و سنتمداری است که بزرگانی همچون محتشم کاشانی پرچمدار ادبیات آئینی، کلیم کاشانی، استاد مشفق و سهراب سپهری که در شعر نو بهخوبی درخشید را در خود جای داده است.
مودب با اشاره به رویکرد مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و توجه ویژه ایشان به فرهنگ و شعر فارسی افزود: انتظار می رود مسئولین هر شهر با توجه به چنین رویکردی به حوزه شعر و ادبیات فارسی اهتمام ویژه داشته باشند.
وی گفت: ایران سرزمین شعر و ادبیات است. لذا باید دستگاه های دخیل در امر فرهنگ به این حوزه ورود جدی تری داشته باشند تا شعر فارسی به جایگاهی که در شأن آن است برسد و فرزندان ایران زمین دچار خودباختگی فرهنگی و بی هویتی نشوند.
در این برنامه شاعران جوان کاشانی همچون حسین باغشیخی، حسنا محمدزاده، حجت الاسلام علیرضا بیاتانی، محمود شریفی(کمیل کاشان)، کاشانی، رجب زاده، حسنی و محسن سلطانی به شعرخوانی پرداختند.
در پایان برنامه از پوستر فراخوان شعر کنگره ملی شهدای کاشان رونمایی شد
بخشی از اشعار علی محمد مودب، شاعر و فعال فرهنگی:
کسی نگفته و مانده است ناشنیده کسی
منم شبیه کسی، آنکه خواب دیده کسی
منم شمایل داغی که شرقیان دیدند
گلی که در شب آشوب، غربیان چیدند
منم شبیه به خوابی که این و آن دیدند
برای این همه مه پیکر جوان دیدند
منم که با سند زخم اعتبار خودم
منم که چهره تاریخی تبار خودم
شبیه سوختن ایل داغدار خودم
منم که با سند زخم اعتبار خودم
پری نموده و بر پردهها فریب شده
فریب غرب مخور کاینچنین غریب شده
ستارهها و پریهای سینما منگر
به چشم غارنشینان چنین به ما منگر
دروغ این همه رنگش تو را ز ره نبرد
شلوغ شهر فرنگش دل تو را نخرد!
سخن مگو که چنین و چنان به زاویهها
مرو به خیمه تاریک این معاویهها
ارسال نظر