به گزارش روابط عمومی کتابخانههای عمومی گلستان، به مناسبت شهادت پرچمدار مقاومت در منطقه، حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان عصر شعر «راز نصرالله» با حضور شاعران برتر استان گلستان در گرگان برگزار شد.
در ابتدای این عصر شعر، عبدالحی میرزاعلی، مدیرکل کتابخانههای عمومی گلستان ضمن خیرمقدم به شاعران حاضر در این عصر شعر و تسلیت شهادت سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان گفت: راه مقاومت همچنان ادامه دارد و شهادت شهیدان عزیزمان هیچ ثاثیری بر مسیر و هدف مقاومت ندارد.
در ادامه این نشست شاعران حاضر به خوانش اشعار خود پرداختند و در پایان با اهدای لوح تقدیر از آنان قدردانی شد.
ای قهرمان و مرد عَمَل، میستایمت
تو اُسوه ای برای مِلل، میستایمت
ای سیّد مقاومت، ای قلّه رفیع
بر تو نیامده است خِلل، میستایمت
پرچم بدست بودهای، ای مُرشد کبیر
خُلقت شده نماد و مَثَل، میستایمت
پاداش آن جهاد تو شهد شهادت و
پرواز سوی عزوجل، میستایمت
جنگ مقدس تو که، فخر انام شد
پَر پَر شدی به دست دَغَل، میستایمت
لعن خدا به دشمن صهیونی تو باد
چون میر نهروان و جَمَل، میستایمت
فرسوده پیک و پیکر دشمن، به ضربههات
خنثی نموده ای تو حِیَل، میستایمت
نصر خدا به دست تو ای سیّد عزیز
ایثار توست گشته مَثل، می ستایمت
لبنان ز دست داده اَت، ای راه ماندگار
فیض شهادت تو اَمَل ، می ستایمت
اصل و اساس جهادی، برای خَلق
مَدحَت کنم بدون بحث و جدل، می ستایمت
تلخ است این خبر، ولی اصل مَسلمی است
شیرین نموده کامَت عَسل، می ستایمت
باقیست برکت تدبیرت، تا اَبَد
حیفست غیر شهادت اَجل، می ستایمت
رو به زوال و محو و فنا، صهیونیسم شد
ذات بَدَش نداشت بَدل، می ستایمت
راه تو ماندگار بمانَد، الی الاَبَد
مکتب شدی تو بهر ملل، می ستایمت
ای سیّد مقاومت، ای فاتِح قلوب
در هرچه شعر و غزل، می ستایمت
محمد دیلم کتولی
لعنت الله علی الا سرائیل
لعنت الله علی الا مریکا
لعنت الله علی آل سعود
ملت غیور و با ایمانیم.
همه آماده در این میدانیم
جان نثاران ره قرانیم
ما همه گذشته از این جانیم
سر عهد بسته ما می مانیم
از امام و شهدا می خوانیم
ما همه کنار حزب اللهیم
با مقاومت اگر همراهیم
ما که از راه جنون آگاهیم.
زنده با پیام ثاراللهیم
راه ما راه سلیمانی ها
ای درود ما به تهرانی ها
یاد غزه یاد لبنانی ها
مرگ بر حکومت جانی ها
با توکل بخدا آمده ایم
در دل معرکه ها آمده ایم
ما به عشق شهدا آمده ایم
با پیام کربلا آمده ایم
ما همه شوق شهادت داریم
ابرو ما ز ولایت داریم
به امام خود ارادت داریم
دیده دشمن که صلابت داریم
علیرضا احمدی بیارجمندی
بدنبال کسی می گردند
کلماتم
کسی شبیه پرنده ی خونین
بر شاخه های شکسته
هنوز عطر وجود توست
در هوایم
صدایت افتاده در بی سیم
سید شهید
لبنان تو را خوب می شناسد
هر وقت
پرچم سفید بیروت
بر فراز شانه های
همسایگانت بلند می شود
سید حسن نصرالله
با افتخار می خوانند
غزه
برادرانت
کنارت ایستاده اند
نگران نباش
سرود ما شعار امام است
"اسراییل از خانه عنکبوت سست تر است"
می خواهند بیدار نباشند
اما
صدای بی سیم زیاد شده فرمانده
سید حسن فریاد می زند
آنقدر که از مرزها می گذرد
بحرین شنید
دست هایم را تقسیم می کنم
انار ترک خورده
سیب افتاده بر رود
شاید باد
خاطره ی روزهای فتح را آورده
بیت المقدس
نجات جهان امروزم
اینها
سربازان اسرائیل اند
سگ های دست آموز آمریکا
گیرم که پاچه بگیرند
مگر نگرفته اند
تو این را خوب می دانی
هیروشیما
ناکازاکی
دیگر حرف نزن
دهانت بوی اتم می دهد
نقشه ها را که نگاه می کنم
رد پای زخمی
لیبی
مصر
سودان
فلسطین
می بینم
روزی همین سنگ ها
آه می کشند
و تو در عذابی غرق خواهی شد
که "نوح"
خبر داده بود
علیرضا ابری
سنگ های زلال مسیر باز گشت
هذیان
اندیشه ی طغیان است
و بوی خون
استخوان های تباهشان را
از قصه های کهن آب می دهد
منقارها
شروع سیلاب های ماسه های طلایی سرزمین آفتاب
و مهار جنون خامی ذهن های شرجی
و تدبیر دفع عجوزه های نفرین شده
و رستگاری کعبه خواهد بود
وقتی کوس رسوایی نطفه ابلیس
هر آینه قصه ی عصیان آدمی را
پیغامی برای طوفان می نماید.
چه ویرانی هایی که تاریخ به دوش می کشد و
طلسم ها مرثیه های شوم آنان را می سرایند و
هر روز تباهی
سپاه مقابل تدبیر منقارهای خشمگین خواهد شد؛
آن گاه که
خیال خام ذهن های شرجی
تنها،
با سنگ منقارها به سکوت ختم می شود
سعید مهدی زاده
تا قبله ی قدس نقطه ی پرگار است
این شهر همیشه ضد استکبار است
از هر طرفش مجاهدی می روید
هر چند که نقطه نقطه اش آوار است
لبها اگر از نطق ز پا افتادند
زخم تن ما سخنور قهار است
صهیون نَبَرد زکشتن ما سودی
این شهر پر از هنیه و سردار است
مرگ از سر شوقمان به رقص آمده است
چون غایتمان سفر به سوی یار است
عبدالعلی دماوندی
گل باش گل، هرچند در آوار باشی
باید به چشم دشمنت چون خار باشی
هر تکهات پژواک نور است و صلابت
تا همچنان آیینه پرتکرار باشی
روی زمین جز ننگ ماندن نیست چیزی
رمز صعود ایناست روی دار باشی
اما در این سردرگمی باید همیشه
در انتظار سرخ اذن یار باشی
گاهی تحمل، قسمت خیبرشکنهاست
حق باشی و محکوم به انکار باشی
این سینه با در، کینهی دیرینه دارد
حالا تو باید فکر آن مسمار باشی
عمار باشی در سکوت تلخ مرداب
مردانه اما فکر استمرار باشی
بین الطلوعین است قبل از فجر موعود
باید برای دیدنش بیدار باشی
نام علی را نه در این دنیا که باید
زیر لحد هم در پی اقرار باشی
مرضیه قاسمعلی
در آسمان طوفان شد، بارانِ بی پایان شد
از هجر تو ای رهبر، سید حسن نصرالله
جوشیده از دو عالم، خونی که شد محرم
شد ماه غم سراسر، سید حسن نصرالله
از رفتنت غمگینم، گر ((شه)) شوم مسکینم
غم در دلم میچینم، در آتشی سنگینم
من پیروت در دینم، هر جا تو را میبینم
ای سیدِ ای پیغمبر، سیدحسن نصرالله
شد آسمان ِ لبنان، از نور پرتو افشان
باران گرفتهِ باران، یک ریز گشته طوفان
از حیله ی آن شیطان، لبنان که گشته ویران
بر ما تو سایه گستر، سید حسن نصرالله
عباس با تو مانده، دشمن ز خانه رانده
عباس نیلفروشان، عباس جان به کف جان
او شد نگین ِ لبنان، از مردمانِ ایران
ای شیر مرد لشکر، سید حسن نصرالله
شد در دلم دیواری، از خون و غم آواری
این صحنه شد تکراری، در سر خط اخباری
لبنان سیه بازاری، شد هر وجب گلزاری
از رفتنِ تو حیدر، سید حسن نصرالله
ای مردمان ِ لبنان، رهبر اگر کوچیده
صدها هزاره آید، همچون نگین در ایران
یک رهبر فرزانه، یک عالم ربانی
صدها جوان دیگر، سید حسن نصرالله
هوشمند افتخاری
بین چشای منتظر
حسودا دیوار کشیدن
مرزی میون خندهی
لبهای بیدار کشیدن
فریادا پرپر میزنن
توو کوچههای در بهدر
قانونمون زخمی شده
همیشه با زور و تبر
قنداقهها رو وَردارین
حماسهای قضا نشه
مهر شکستهبالمون
از کربلا جدا نشه
تقدّس قبله که با
گلولهها نمیشکنه
حرمت خون شهدا
با انتفاضه روشنه
یه عدهای میخوان که باز
فاصلهها ریشه کنن
ذهن تموم دنیا رو
مدفن اندیشه کنن
هر چی که های و بشه
دوباره هم روی زمین
"مقاومت"نمیشکنه
آزادگی یعنی همین
مرضیه ملکیان
ارسال نظر